مریمی دارم که تصویرش مسیحایی تر است
مریمی دارم که تصویرش مسیحایی تر است
رنگ چشمانش بهاری با نگاهی دیگر است
گاه گاهی جان من را بر لبم می آورد
دلربایی های او رویای مجنون آور است
دوستش دارم نمی خواهم دلش را بشکنم
پیچ و تابش خون بهای آخرین نیلوفر است
شاد بودن را میان کوچه ها آورده است
بر لبانش غنچه ای دارد که از گل بهتر است
آسمانش را به پیچک های باران داده است
مثل شبنم باور شبرگ صدها دفتر است
رنگ چشمانش بهاری با نگاهی دیگر است
گاه گاهی جان من را بر لبم می آورد
دلربایی های او رویای مجنون آور است
دوستش دارم نمی خواهم دلش را بشکنم
پیچ و تابش خون بهای آخرین نیلوفر است
شاد بودن را میان کوچه ها آورده است
بر لبانش غنچه ای دارد که از گل بهتر است
آسمانش را به پیچک های باران داده است
مثل شبنم باور شبرگ صدها دفتر است
۱۷۵
۱۷ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.