۱۱
مطلب
۸۱۹
دنبال کننده
۰
دنبال شونده
یه داستان کوتاهی میخوام از زندگی خودم بنویسم که:
“هیچوقت کمپ اکیپی نرفت، سفر جادهای نرفت، بیلیارد و پینتبال از تفریحات روتینش نبود، برنزه نکرد،رنگ فانتزی نزد، زید و رل و جاست فرند و اِکس و نکست نداشت، صبح ها کوه نرفت، چیزی رو مصرانه دنبال نکرد، گل و بنگ و این کوفت و زهرمار رو نکشید، آخر هفته ها پارتی نبود، همیشه درس میخوند و کار میکرد، شبها خسته میاومد توی جاش میخوابید.”
موردی برای نمایش موجود نمیباشد