به یه نقطه توخالی رسیدم که دیگر کسی یا چیزی برام مهم
نباشد به سادگی میبخشم و ازشون می گذرم و فراموش خواهم کرد گاهی انگار عصبانی می شم ولی دلیلش دیگر به یاد ندارم دیگر نیازی نیست نوری باشم که آدما به سمتم جذب بشوند خود به کهکشانی تبدیل می شوم که هر ستاره که متولد شود محافظت میکند من دیگر در تاریکی گیر نکردم من خود تاریکی بودم
ای کاش انسان نبودم یا قدرت خاصی داشتم که باهاش به عمق اقیانوس می رفتم همانجا که آتلانتیس سقوط کرده است و تا ابد در آنجا بودم گاهی گل های ضعیف سطح زمین که آسیب می دیدند و آنها کمک می کردم یا شایدم به خدا تنها تبدیل می شدم
ای کاش انسان نبودم یا قدرت خاصی داشتم که باهاش به عمق اقیانوس می رفتم همانجا که آتلانتیس سقوط کرده است و تا ابد در آنجا بودم گاهی گل های ضعیف سطح زمین که آسیب می دیدند و آنها کمک می کردم یا شایدم به خدا تنها تبدیل می شدم
۱.۶k
۲۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.