مافیای من 🖤🍷
ات : من امدم
جیمین سرشد از گوشی اورد بیرون
جیمین : خانم پارک
ات: بله
جیمین : برو لباست رو عوض کن
ات : یاااا چرااا
جیمین : ات تا خودم لباست رو پاره نکردم برو لباست رو عوص کن
ات : یا مگه چیه
جیمین : ات اونجا پر از مافیا هس
ات : خب چی میشه من دل یک مافیا رو بردم مال اونی یکی ها رو هم ( با خنده
جیمین : ات تو از من جدا میشی اگر با من بودی یک چیزی این لباست خیلی بازه گفتم برو عوص کن
ات : من اینو دوس دارم
جیمین : یک روز دیگه می پوشی وقتی با منی الان
که یهو در حیاط باز شد
ته و کوک امدن کوک با دوس دخترش و چیمون
چیمیون : سلام ریس
جیمین : سلام
چیمیون : سلام ات جان خوبی
ات : سلام ( سرد
چیمون ؛ می دونم نارحتی که قراره نقش دوس دخت جیمین رو بازی کنم ولی نمی خوام تقصیر من بدونی
چیمون : اقای پارک نظرتون از نظر دختر عالیه چه دوس دختری
ات لبخند زد
ات : ممنون
جیمین هم لبخند زد ارم گوش ات گفت
جیمین : شب بهت میگم
ات :جیمین
ته نزدیکم شد
ته : بفرمایید خانم پارک
ات رفت داخل ماشین ته
جیمین : ته
ته : جونم
جیمین: لطفا مراقب ات باش
ته : باش نگران نباش
جیمین : فقط نزار مشروب بخوره
ته : نترس نمیزارم ات خواهرمه نمیزارم بهش صدمه بزنن
جیمین : مرسی فقط سعی کن باهاش صمیمی باشی تا شک نکن
ته : اوک
جیمین با چیمنون سوار ماشین شدن و کوک هم با لیا
لیا دوس دختر کوک هس
رسیدن
ته : ات دستت رو بده تا عادی باش
ات : اوک
رفتن داخل
ات ویو
حالم داشت بد میشد همه جا بوی الکل بود با ته رفتیم نشستیم که یهو یک اقای امد
چاکسون : اوه اقای پارک
جیمین : چاکسون
چاکسون : اوم دوست دختره
چیمیون : سلام
چاکسون : ته می بینم تو هم دوس دختر داری
ته : مشکلیه
چاکسون دستش رو برد سمت ات
چاکسون : خوشبختم چاکسون هستم
جیگین چشم قره ای به ات نگاه می کرد واسه همین دست نداد
ات : منم خ شبختم ات هستم
چاکسون : شما واقعا از دوس دختر جیمین داف تری
تهیونگ : چاکسون دوس دختر کجاس هه یا فرار کرده ازدستت
چاکسون : اوم اونجا نشسته اقای کیم
خلاصه جیمین و چیمیون بلند شدن برقصن
ات داشت نگاشون می کرد
می خواست گریه کنه که
تهیونگ : ات این فقط نقشه هس مس گریه نکن
ات : نمی تونم
تهیونگ : بیا بریم دسشویی نبینی
ات : باش
ته و ات رفتن سرویس
ات : تهیونگ چرا اون دخت ه نزدیک جیمین میشه
ته : فقط نقش بازی می کنن ارم باش
ات : بغضم داره اذیتم می کنه
ته ات رو بغل کرد
ته : گریه نکن باش
ات : اهمم
ته : باید بریم
ات : باش
ته و ات رفتن
کوک و لیا هم داشتن می رقصیدن که کوک امد سمت مون
کوک : ات چرا اونجوری هستی بلند شین برقصین ضایع نکنین
لیا : ات بلند شو نگاشون نکن
ته : ات بلند شو
ات : با زور بلند شد با بی حوصله گی
ات و ته هم رفتن وسط داشتن می رقصیدن
ته لبش رو نزدیک گوشش کرد ( چیهههعع فکر کردی نزدیک لبش میککنهههههه منحرف 😂 )
ته : ات ضایع بازی در نیار یکمی خوشجال باش
ات لبخند مصنوعی زد
که یهو ات صحنه ای رو دید که جیمین لبش رو نزدیک لب چیمنون کرد
ات چشماش رو بست
ات : من خسته شدم بریم بشنیم
ته : اهوم
نشستن
ات : ته من میرم سرویس
ته : می خوای بیام
ات : ن
ته : ولی میام
ات رفت سرویس
و ته بیرون وایساده بود
که یهو چاکسون ام
چاکسون : ته چرا اینجایی بیا دیگه
ته : ات تو سرویسه
چاکسون نمی خوان بخورنش که بیا
ته : ببخشید منتظرشم
یکی از بادیگاردا امد
بادیکارد : اقا تلفتون
ته رفت گوشیش رو برداشت بعدش رفت سرویس
ته : ات کارت تمام نشد
ته : ات
ات : امدم
ات و ته می خواستن بیان بیرون جیمین امد
جیمین : ته میشه منو ات رو تنها بزاری
تهیونگ : باش
ات : من با شما هیچ حرفی ندارم
جیمین : ات من می خواستم فقط شک نکن
ات : بله بله معلومه
جیمین : ات تو خانه حرف می زنیم فقط گفتم تا نارحت نشی
ات : اهوم
جیمین رفت
ات چند دقیقه همونجا موند که یهو چند تا مسر نزدیکش شدن
ات راهش ووکج کرد رفت سمت دشویی خواست درو ببنده پاشو گذاشت لای در
ات : ماتو بردار
یکی از اونا : باید با ما بیای
ات : هه اگر نیام
یکی دیکه : با زور می بریم
ات : جی شما حق ندارین بهم دست بزنین
ات ویو
یهو چشام سیاهی رفت وقتی چشام رو باز کرد تو اتاق قرمز و دستام و ماهام بسته بود
چاکسون : اوم چه طوری ات
جیمین سرشد از گوشی اورد بیرون
جیمین : خانم پارک
ات: بله
جیمین : برو لباست رو عوض کن
ات : یاااا چرااا
جیمین : ات تا خودم لباست رو پاره نکردم برو لباست رو عوص کن
ات : یا مگه چیه
جیمین : ات اونجا پر از مافیا هس
ات : خب چی میشه من دل یک مافیا رو بردم مال اونی یکی ها رو هم ( با خنده
جیمین : ات تو از من جدا میشی اگر با من بودی یک چیزی این لباست خیلی بازه گفتم برو عوص کن
ات : من اینو دوس دارم
جیمین : یک روز دیگه می پوشی وقتی با منی الان
که یهو در حیاط باز شد
ته و کوک امدن کوک با دوس دخترش و چیمون
چیمیون : سلام ریس
جیمین : سلام
چیمیون : سلام ات جان خوبی
ات : سلام ( سرد
چیمون ؛ می دونم نارحتی که قراره نقش دوس دخت جیمین رو بازی کنم ولی نمی خوام تقصیر من بدونی
چیمون : اقای پارک نظرتون از نظر دختر عالیه چه دوس دختری
ات لبخند زد
ات : ممنون
جیمین هم لبخند زد ارم گوش ات گفت
جیمین : شب بهت میگم
ات :جیمین
ته نزدیکم شد
ته : بفرمایید خانم پارک
ات رفت داخل ماشین ته
جیمین : ته
ته : جونم
جیمین: لطفا مراقب ات باش
ته : باش نگران نباش
جیمین : فقط نزار مشروب بخوره
ته : نترس نمیزارم ات خواهرمه نمیزارم بهش صدمه بزنن
جیمین : مرسی فقط سعی کن باهاش صمیمی باشی تا شک نکن
ته : اوک
جیمین با چیمنون سوار ماشین شدن و کوک هم با لیا
لیا دوس دختر کوک هس
رسیدن
ته : ات دستت رو بده تا عادی باش
ات : اوک
رفتن داخل
ات ویو
حالم داشت بد میشد همه جا بوی الکل بود با ته رفتیم نشستیم که یهو یک اقای امد
چاکسون : اوه اقای پارک
جیمین : چاکسون
چاکسون : اوم دوست دختره
چیمیون : سلام
چاکسون : ته می بینم تو هم دوس دختر داری
ته : مشکلیه
چاکسون دستش رو برد سمت ات
چاکسون : خوشبختم چاکسون هستم
جیگین چشم قره ای به ات نگاه می کرد واسه همین دست نداد
ات : منم خ شبختم ات هستم
چاکسون : شما واقعا از دوس دختر جیمین داف تری
تهیونگ : چاکسون دوس دختر کجاس هه یا فرار کرده ازدستت
چاکسون : اوم اونجا نشسته اقای کیم
خلاصه جیمین و چیمیون بلند شدن برقصن
ات داشت نگاشون می کرد
می خواست گریه کنه که
تهیونگ : ات این فقط نقشه هس مس گریه نکن
ات : نمی تونم
تهیونگ : بیا بریم دسشویی نبینی
ات : باش
ته و ات رفتن سرویس
ات : تهیونگ چرا اون دخت ه نزدیک جیمین میشه
ته : فقط نقش بازی می کنن ارم باش
ات : بغضم داره اذیتم می کنه
ته ات رو بغل کرد
ته : گریه نکن باش
ات : اهمم
ته : باید بریم
ات : باش
ته و ات رفتن
کوک و لیا هم داشتن می رقصیدن که کوک امد سمت مون
کوک : ات چرا اونجوری هستی بلند شین برقصین ضایع نکنین
لیا : ات بلند شو نگاشون نکن
ته : ات بلند شو
ات : با زور بلند شد با بی حوصله گی
ات و ته هم رفتن وسط داشتن می رقصیدن
ته لبش رو نزدیک گوشش کرد ( چیهههعع فکر کردی نزدیک لبش میککنهههههه منحرف 😂 )
ته : ات ضایع بازی در نیار یکمی خوشجال باش
ات لبخند مصنوعی زد
که یهو ات صحنه ای رو دید که جیمین لبش رو نزدیک لب چیمنون کرد
ات چشماش رو بست
ات : من خسته شدم بریم بشنیم
ته : اهوم
نشستن
ات : ته من میرم سرویس
ته : می خوای بیام
ات : ن
ته : ولی میام
ات رفت سرویس
و ته بیرون وایساده بود
که یهو چاکسون ام
چاکسون : ته چرا اینجایی بیا دیگه
ته : ات تو سرویسه
چاکسون نمی خوان بخورنش که بیا
ته : ببخشید منتظرشم
یکی از بادیگاردا امد
بادیکارد : اقا تلفتون
ته رفت گوشیش رو برداشت بعدش رفت سرویس
ته : ات کارت تمام نشد
ته : ات
ات : امدم
ات و ته می خواستن بیان بیرون جیمین امد
جیمین : ته میشه منو ات رو تنها بزاری
تهیونگ : باش
ات : من با شما هیچ حرفی ندارم
جیمین : ات من می خواستم فقط شک نکن
ات : بله بله معلومه
جیمین : ات تو خانه حرف می زنیم فقط گفتم تا نارحت نشی
ات : اهوم
جیمین رفت
ات چند دقیقه همونجا موند که یهو چند تا مسر نزدیکش شدن
ات راهش ووکج کرد رفت سمت دشویی خواست درو ببنده پاشو گذاشت لای در
ات : ماتو بردار
یکی از اونا : باید با ما بیای
ات : هه اگر نیام
یکی دیکه : با زور می بریم
ات : جی شما حق ندارین بهم دست بزنین
ات ویو
یهو چشام سیاهی رفت وقتی چشام رو باز کرد تو اتاق قرمز و دستام و ماهام بسته بود
چاکسون : اوم چه طوری ات
۴۸.۰k
۱۱ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.