رفتیم عروسی
من آنجا تو فامیل نشستم منتظر غذا منو کشوندن نمیخواستم برم عروسی فامیل بود بستنی دادن بچه آبجیم میرفت برقصه من نه دست میزدم نمی نمیرقصیدم عکس میگرفتم مینداختم تو فامیل چرا شاباش ندادننننن😡😡😡
ما ۱۵ و خورده دادیم آخر بعد از سال ها غذا امد😭🤲 خدایا شکرت 🙃 میکس بود از عروسی عمه عمو پسرشون بود🤣🤣 خوردیم نوشابه سه تا خوردم رفتیم بیرون دیدم پسرا نگاه میکنن داداشم رگ غیرتش زد بالا خدایا بلاخره یک نیم قسمت غیرت از داداشم دیدیم داشت به پسر عمو ها میگفت گمشید نگا نکنین 🤣 شبیه جن بودممم🤣🤣
ما ۱۵ و خورده دادیم آخر بعد از سال ها غذا امد😭🤲 خدایا شکرت 🙃 میکس بود از عروسی عمه عمو پسرشون بود🤣🤣 خوردیم نوشابه سه تا خوردم رفتیم بیرون دیدم پسرا نگاه میکنن داداشم رگ غیرتش زد بالا خدایا بلاخره یک نیم قسمت غیرت از داداشم دیدیم داشت به پسر عمو ها میگفت گمشید نگا نکنین 🤣 شبیه جن بودممم🤣🤣
۲.۳k
۲۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.