Fic Angel in Satans Void P26
سوهون: رئیس رئیس یه خبر بد دارم
جونگکوک: هیس چته اینجا نه بیا تو اتاق کارم بگو خوب چیشده بگو
سوهون:قربان بک هیون فهمیدن که این دختر دستبدی داره که قدرت میده به همه و میخوام به اینجا حمله کنه
جونگکوک: چییی چطوری فهمیده ها زود باشین باید از اینجا بریم یه جای دیگه
همرو جمع کن باید یه چیز مهم بهتون بگم
سوهون: چشم قربان
ویو نویسنده*
جونگکوک سریع میره تو اتاق با چیزی که میبینه سرجاش خشکش میزنه ات فرار کرده بود دیگه واقعا ات تو خطر بود معلوم نبود که چه چیزی اون بیرون هست که باعث جونش میشه و ریسک خیلی بالایی کرده بود ولی ات از این موضوع خبر نداشت و میخواست هرچه زودتر از جونگکوک فرار کنه و به سمت عمارت جیمین بره ولی ات جایی بود که اصلا مشخص نیست کجاست چون توی یه جنگل بود و راه کاملا واضح نبود اون موقع شب بود و مه و صداهای ترسناکی وجود داشت و ات از این میترسید ولی براش مهم نبود اون میخواست بره پیش جیمین و پیداش کنه و به راهش ادامه داد تا اینکه....
ات: اهه چرا انقدر تاریک خدا لعنتت کنه جونگکوک (شیطونه میگه خمیرش کنم)
عه اون چیه حتما به جاده رسیدم باید هرچه زودتر به یکی بگم گوشیشو بده به جیمین زنگ بزنم
ویو نویسنده*
ات هرچی گشت و منتظر بود کسی از اون جاده رد نمیشد تا اینکه یه پیر زنیو دید وازش کمک خواست صدای اون پیرزن خیلی برای ات اشنا بود انگار یه جایی اونو دیده پیرزن اونو برد به خونه ای که توی جنگل بود....
ات: ببخشید میشه بپرسم من تاحالا شمارو جایی دیدم یانه
.... نه من ندیدمت بیا بگیر به هرکی میخوای زنگ بزن من رفتم بیرون
ات: ممنون
(ات گوشیو از پیرزن گرفت و ازش تشکر کرد و سریع شماره جیمین رو گرفت ولی جواب نداد تصمیم گرفت شماره جین رو بگیره که قبلا تو بیمارستان ازش گرفته بود بعد چندتا بوق جواب داد)
جین: الو بله بفرمایید
ات: جین خودتی چرا جیمین جواب نمیده *بغض
جین: ا.. ات خودتی کجایی تو دختر همه جارو دنبالت گشتیم جیمین حالش خوب نیست بزور خوابوندمش نگرانت بود زود باش بگو کجایی بیایم دنبالت
ات: نمیدونم کجام توی یه جنگلم
جین: باشه تو همونجا بمون از طریق همین گوشی که تماس گرفتی پیدات میکنیم
ات: باشه لطفا زود بیاین هرلحظه ممکن جونگکوک منو پیدا کنه
جین: باشه نگران نباش پیدات میکنم
ات:.....
حمایت بفرمایید چرا حمایت نمیکنید خیلی تعداد لایکا کامنتا کم شده اگه حمایت نکنید پارت بعدیو نمیزارم
#بی_تی_اس#بی_تی_اس_ارمی#نامجون#جین#شوگا#جیهوپ#جیمین#تهیونگ#جونگکوک#فیکشن#کیپاپ
جونگکوک: هیس چته اینجا نه بیا تو اتاق کارم بگو خوب چیشده بگو
سوهون:قربان بک هیون فهمیدن که این دختر دستبدی داره که قدرت میده به همه و میخوام به اینجا حمله کنه
جونگکوک: چییی چطوری فهمیده ها زود باشین باید از اینجا بریم یه جای دیگه
همرو جمع کن باید یه چیز مهم بهتون بگم
سوهون: چشم قربان
ویو نویسنده*
جونگکوک سریع میره تو اتاق با چیزی که میبینه سرجاش خشکش میزنه ات فرار کرده بود دیگه واقعا ات تو خطر بود معلوم نبود که چه چیزی اون بیرون هست که باعث جونش میشه و ریسک خیلی بالایی کرده بود ولی ات از این موضوع خبر نداشت و میخواست هرچه زودتر از جونگکوک فرار کنه و به سمت عمارت جیمین بره ولی ات جایی بود که اصلا مشخص نیست کجاست چون توی یه جنگل بود و راه کاملا واضح نبود اون موقع شب بود و مه و صداهای ترسناکی وجود داشت و ات از این میترسید ولی براش مهم نبود اون میخواست بره پیش جیمین و پیداش کنه و به راهش ادامه داد تا اینکه....
ات: اهه چرا انقدر تاریک خدا لعنتت کنه جونگکوک (شیطونه میگه خمیرش کنم)
عه اون چیه حتما به جاده رسیدم باید هرچه زودتر به یکی بگم گوشیشو بده به جیمین زنگ بزنم
ویو نویسنده*
ات هرچی گشت و منتظر بود کسی از اون جاده رد نمیشد تا اینکه یه پیر زنیو دید وازش کمک خواست صدای اون پیرزن خیلی برای ات اشنا بود انگار یه جایی اونو دیده پیرزن اونو برد به خونه ای که توی جنگل بود....
ات: ببخشید میشه بپرسم من تاحالا شمارو جایی دیدم یانه
.... نه من ندیدمت بیا بگیر به هرکی میخوای زنگ بزن من رفتم بیرون
ات: ممنون
(ات گوشیو از پیرزن گرفت و ازش تشکر کرد و سریع شماره جیمین رو گرفت ولی جواب نداد تصمیم گرفت شماره جین رو بگیره که قبلا تو بیمارستان ازش گرفته بود بعد چندتا بوق جواب داد)
جین: الو بله بفرمایید
ات: جین خودتی چرا جیمین جواب نمیده *بغض
جین: ا.. ات خودتی کجایی تو دختر همه جارو دنبالت گشتیم جیمین حالش خوب نیست بزور خوابوندمش نگرانت بود زود باش بگو کجایی بیایم دنبالت
ات: نمیدونم کجام توی یه جنگلم
جین: باشه تو همونجا بمون از طریق همین گوشی که تماس گرفتی پیدات میکنیم
ات: باشه لطفا زود بیاین هرلحظه ممکن جونگکوک منو پیدا کنه
جین: باشه نگران نباش پیدات میکنم
ات:.....
حمایت بفرمایید چرا حمایت نمیکنید خیلی تعداد لایکا کامنتا کم شده اگه حمایت نکنید پارت بعدیو نمیزارم
#بی_تی_اس#بی_تی_اس_ارمی#نامجون#جین#شوگا#جیهوپ#جیمین#تهیونگ#جونگکوک#فیکشن#کیپاپ
۴.۰k
۲۸ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.