دگـــر سراغـت را از نارنج رها شده در پیاله آب نخواهم گرفت
دگـــر سراغـت را از نارنج رها شده در پیاله آب نخواهم گرفت
دگـــر سراغـت را از ماه، ماه درشت و گلگون نخواهم گرفت
دگـــر سراغـت را از گلدان شکسته در ایوان آذر ماه نخواهم گرفت
دگـــر گریه تا سحر و ترس گمشدن نشانه ماه
دگر بن بست باد و بلندای دیوار سوال
من، همین من ساده باور کن برای برخاستن هزار هزار با افتادم
تا کی قرار است بار غرامت عشق را به دوش بکشم
فکر میکنی زنده ماندن به نفس کشیدن است
نه جانان؟!
جسمم اینجاست و روح باتو مرا ترک کرده است
حال من مجنون گم گشته در خاطرهاتم
دگـــر سراغـت را از ماه، ماه درشت و گلگون نخواهم گرفت
دگـــر سراغـت را از گلدان شکسته در ایوان آذر ماه نخواهم گرفت
دگـــر گریه تا سحر و ترس گمشدن نشانه ماه
دگر بن بست باد و بلندای دیوار سوال
من، همین من ساده باور کن برای برخاستن هزار هزار با افتادم
تا کی قرار است بار غرامت عشق را به دوش بکشم
فکر میکنی زنده ماندن به نفس کشیدن است
نه جانان؟!
جسمم اینجاست و روح باتو مرا ترک کرده است
حال من مجنون گم گشته در خاطرهاتم
۱۶.۷k
۲۹ اسفند ۱۴۰۲