Lie part : 18
یوری : اینجا چه خبره
نامجون : حتما باز یکی میخواد ماشینشو به رخ بقیه بکشه
یوری : همم حتما
با دیدن کسی که از ماشین پیاده انگار یه سطل آب یخ روم خالی کردن ن... نه این امکان نداره (ویلیام) در حالی که عینک دودی رو از روی چشم هاش میاورد پایین از ماشین پیاده شد با دیدن من لبخندی زد سعی کردم خودم رو آروم نشون بدم صدای دخترهای اطرافم رو میشنیدم که همه ازش تعریف میکردن
یوری : نامجون بیا بریم
ویلیام : یوری
دست نامجون رو گرفتم و راه افتادم
نامجون : اون تو رو میشناسه
یوری : بعدا برات میگم فقط خواهش میکنم فعلا بیا از اینجا بریم
قدم ها مو تند تر کردم رفتیم و تو کلاس نشستیم
نامجون : خب تعریف کن تو اونو از کجا میشناسی
یوری : اکسم نامجون : چی اون...
┈─┈──┈𔘓┈──┈─┈
Jungkook
- اون پسره کیه ؟
تهیونگ : فکر کنم تازه اومده
یونگی : آره فکر کنم من تا حالا ندیدمش
جسی : واو چه خوشتیپه
جیمین : همم خوشتیپه ولی قیافش به کره ای ها نمیخوره فکر کنم خارجیه
جونگکوک : همم بدک نیست
یونگی : از این طرز پیاده شدن و فیس و افاده این معلومه از این خرپول های عقدهای لوس که تهیونگ یونگی با هم گفتن : بدون اجازه مامانشون از خونه
بیرون نمیزنن
و باهم زدن زیر خنده پوزخندی زدم
جسی : هه یوری رو نگاه خشک شده دختره ی بدبخت
تک خندی زد ولی همه مون با شنیدن صدای پسره که یوری رو صدا کرد ساکت شدیم
جسی : یوری اون الان این اسکل رو صدا زد
جیمین : فکر نکنم یوری دیگه ای داشته باشیم
دیدم داره دنبالش میدوه اما یوری دست نامجون رو گرفت و رفت دیگه مطمعن شدم که اینا با همن نمیدونم چرا ما با دیدن دستشون ناخوداگاه عصبی شدن و نفس حرسی کشیدم اه جونگ کوک چته
دست جسی رو گرفتم
- بیاین بریم دیگه بسه
┈─┈──┈𔘓┈──┈─┈
Yari
بعد از توضیح دادن قضیه و دلیل قهر بودنم با یونهی و جونگمین
استاد اومد تو
یوری : خواهش میکنم از چیزهایی که امروز برات گفتم هیچکس چیزی نفهمه بین خودمون بمونه
نامجون : حتما
یوری : قول میدی
نامجون : قول میدم باور کن برگشتم
نامجون : یوری
نامجون : ممنون
یوری : بله
یوری : ممنون؟ واسه چی
نامجون : اوهوم بخاطر اینکه بهم اعتماد کردی
یوری : منم از تو ممنونم که بهم اعتماد کردی
و لبخندی زدم و اون هم متقابل لبخند گرمی زد با صدای استاد به خودم اومدم
های گایز اینم از پارت جدید لایک و کامت بزارید فالو کنید حمایت یادتون نره
نامجون : حتما باز یکی میخواد ماشینشو به رخ بقیه بکشه
یوری : همم حتما
با دیدن کسی که از ماشین پیاده انگار یه سطل آب یخ روم خالی کردن ن... نه این امکان نداره (ویلیام) در حالی که عینک دودی رو از روی چشم هاش میاورد پایین از ماشین پیاده شد با دیدن من لبخندی زد سعی کردم خودم رو آروم نشون بدم صدای دخترهای اطرافم رو میشنیدم که همه ازش تعریف میکردن
یوری : نامجون بیا بریم
ویلیام : یوری
دست نامجون رو گرفتم و راه افتادم
نامجون : اون تو رو میشناسه
یوری : بعدا برات میگم فقط خواهش میکنم فعلا بیا از اینجا بریم
قدم ها مو تند تر کردم رفتیم و تو کلاس نشستیم
نامجون : خب تعریف کن تو اونو از کجا میشناسی
یوری : اکسم نامجون : چی اون...
┈─┈──┈𔘓┈──┈─┈
Jungkook
- اون پسره کیه ؟
تهیونگ : فکر کنم تازه اومده
یونگی : آره فکر کنم من تا حالا ندیدمش
جسی : واو چه خوشتیپه
جیمین : همم خوشتیپه ولی قیافش به کره ای ها نمیخوره فکر کنم خارجیه
جونگکوک : همم بدک نیست
یونگی : از این طرز پیاده شدن و فیس و افاده این معلومه از این خرپول های عقدهای لوس که تهیونگ یونگی با هم گفتن : بدون اجازه مامانشون از خونه
بیرون نمیزنن
و باهم زدن زیر خنده پوزخندی زدم
جسی : هه یوری رو نگاه خشک شده دختره ی بدبخت
تک خندی زد ولی همه مون با شنیدن صدای پسره که یوری رو صدا کرد ساکت شدیم
جسی : یوری اون الان این اسکل رو صدا زد
جیمین : فکر نکنم یوری دیگه ای داشته باشیم
دیدم داره دنبالش میدوه اما یوری دست نامجون رو گرفت و رفت دیگه مطمعن شدم که اینا با همن نمیدونم چرا ما با دیدن دستشون ناخوداگاه عصبی شدن و نفس حرسی کشیدم اه جونگ کوک چته
دست جسی رو گرفتم
- بیاین بریم دیگه بسه
┈─┈──┈𔘓┈──┈─┈
Yari
بعد از توضیح دادن قضیه و دلیل قهر بودنم با یونهی و جونگمین
استاد اومد تو
یوری : خواهش میکنم از چیزهایی که امروز برات گفتم هیچکس چیزی نفهمه بین خودمون بمونه
نامجون : حتما
یوری : قول میدی
نامجون : قول میدم باور کن برگشتم
نامجون : یوری
نامجون : ممنون
یوری : بله
یوری : ممنون؟ واسه چی
نامجون : اوهوم بخاطر اینکه بهم اعتماد کردی
یوری : منم از تو ممنونم که بهم اعتماد کردی
و لبخندی زدم و اون هم متقابل لبخند گرمی زد با صدای استاد به خودم اومدم
های گایز اینم از پارت جدید لایک و کامت بزارید فالو کنید حمایت یادتون نره
۱۳.۲k
۱۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.