پارت ۱۶
ارسی پیام داد گفت =رسیدید
دیانا =سلام اره الان تو پارتی ام
ارسی =چی
دیانا=چی نداره با دوست پسرم تو پارتی ام شبشم میرم خونه شون با نیکا ممد
ارسی=چی میگی دیانا حالت خوب
دیانا=اره الانم دارم ۵ پیک وتکام میخورم
ارسی =چی وتکا پارتی ممد دوست پسر نیکا خودت رفتارت با عقل جور در نمیاد
دیانا=بر بابا آقای کاشی خداحافظ و به تینا خانم سلام برسون بای
ارسی =تا اومدم پیام بدم مسدودم کرد
دیانا =خیلی مست بودم تو پارتی حالم بعد شد وسیاهی بکامم بعد ۲۰ مین چشام باز کردم تو بیمارستان بودم نیکا و ممد اومدن تو و گفتن چت شود تو یهو گفتم بچه ها از پل رفتن خونه گفت اره پارتی نیومدن اها دختر چه حرفی به ارسی زدی
دیانا =برا چی حقش بود پرو
نیکا =هیچی می خواد بیاد اینجا
دیانا =نیکا دروغ نگو
نیکا =وا دروغم کج بوده الان تو پروازه تا ۲۰ مین(بچه ها مین یعنی دقیقه )میرسه تا فهمید اینجوری شدی سری اومد
دیانا=اه کی گفت
نیکا =متین
دیانا=وای این غورباقه رو من میکشم آخر اه دهن لق خر
نیکا =ممد ارسی رسید برو بیارش
ممد=چشم زندگی من چشم عشقم چشم دورت بگردم چشم صاحب من
دیانا =اه چندش(بچه ها ببخشید من نگفتم نیکا و ممد رل همن) من نیکا زدیم زیر خنده و ممد رفت
ارسی=من رسیدم بعد دیدم ممد با لامبرگینی اومد
ارسی=به سلام داداش مبارک ماشینت$$
ممد=سلام دادا مبارک دیانا باشه اون صاحبش است
&ارسی=واقعا مال دیانا نمیدونستم
ممد =از الان بدون خب بریم بیمارستان یا خونه
ارسی=بیمارستان برا چی
ممد =مگه متین نگفت دیانا حالش بد شده
ارسی=چیزیش نشده (با حول)
برو بیمارستان
ممد=باشه
دیانا =نیکا اون پسره رو بگو بیاد همونی که جا زدم جا دوست پسرم
نیکا =اخ جون در آوردن حرص چشم زنگ زدم گفت تا دو مین میرسه
&دیانا =باشه
یک مین نشد پسره اومد اسم پسره سینا بود سینام خوشگل بود
یهوو اومد تو
دیانا =کار خوبی کردی زود اومدی
سینا =خواهش
دیانا =نقشه از این قرار که تو بشینی صندلی بقل من و ارسلان که اومد دستم بگیری بعد دستم بوس کن
سینا =اکی
یههههههووووووووو خماری بمونید=
دیانا =سلام اره الان تو پارتی ام
ارسی =چی
دیانا=چی نداره با دوست پسرم تو پارتی ام شبشم میرم خونه شون با نیکا ممد
ارسی=چی میگی دیانا حالت خوب
دیانا=اره الانم دارم ۵ پیک وتکام میخورم
ارسی =چی وتکا پارتی ممد دوست پسر نیکا خودت رفتارت با عقل جور در نمیاد
دیانا=بر بابا آقای کاشی خداحافظ و به تینا خانم سلام برسون بای
ارسی =تا اومدم پیام بدم مسدودم کرد
دیانا =خیلی مست بودم تو پارتی حالم بعد شد وسیاهی بکامم بعد ۲۰ مین چشام باز کردم تو بیمارستان بودم نیکا و ممد اومدن تو و گفتن چت شود تو یهو گفتم بچه ها از پل رفتن خونه گفت اره پارتی نیومدن اها دختر چه حرفی به ارسی زدی
دیانا =برا چی حقش بود پرو
نیکا =هیچی می خواد بیاد اینجا
دیانا =نیکا دروغ نگو
نیکا =وا دروغم کج بوده الان تو پروازه تا ۲۰ مین(بچه ها مین یعنی دقیقه )میرسه تا فهمید اینجوری شدی سری اومد
دیانا=اه کی گفت
نیکا =متین
دیانا=وای این غورباقه رو من میکشم آخر اه دهن لق خر
نیکا =ممد ارسی رسید برو بیارش
ممد=چشم زندگی من چشم عشقم چشم دورت بگردم چشم صاحب من
دیانا =اه چندش(بچه ها ببخشید من نگفتم نیکا و ممد رل همن) من نیکا زدیم زیر خنده و ممد رفت
ارسی=من رسیدم بعد دیدم ممد با لامبرگینی اومد
ارسی=به سلام داداش مبارک ماشینت$$
ممد=سلام دادا مبارک دیانا باشه اون صاحبش است
&ارسی=واقعا مال دیانا نمیدونستم
ممد =از الان بدون خب بریم بیمارستان یا خونه
ارسی=بیمارستان برا چی
ممد =مگه متین نگفت دیانا حالش بد شده
ارسی=چیزیش نشده (با حول)
برو بیمارستان
ممد=باشه
دیانا =نیکا اون پسره رو بگو بیاد همونی که جا زدم جا دوست پسرم
نیکا =اخ جون در آوردن حرص چشم زنگ زدم گفت تا دو مین میرسه
&دیانا =باشه
یک مین نشد پسره اومد اسم پسره سینا بود سینام خوشگل بود
یهوو اومد تو
دیانا =کار خوبی کردی زود اومدی
سینا =خواهش
دیانا =نقشه از این قرار که تو بشینی صندلی بقل من و ارسلان که اومد دستم بگیری بعد دستم بوس کن
سینا =اکی
یههههههووووووووو خماری بمونید=
۵۳.۸k
۲۶ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.