ترسازگذشته 4
حداقل یکوچولو حمایت کنین پارت قبلیم حتی یه لایک هم نخورده😐
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ادامه هنوز از زبان یوکی
دور و برم رو نگاه کردم که سانزو رو هم دیدم اونم وقتی منو دید اومد پیشم و گفت
سانزو: سالگرد آشناییتون مبارک باشه یوکی چان
من: ازتون ممنونم و همچنین تو اورا زیادی دوستت دارم
اورا: یووووووککیییییییی قربونت برم منننننن
من: باشه
و اره دیگه بعد از اینکه همه رفتن من به اورا چان و سانزو گیر دادم که بمونن پیش ما
من: میگم بچه ها؟
اونا: هوم
من: نظرتونه امشب فیلم ترسناک ببینیم! (✪‿✪)
یوکینه: یا خدا
اورا چان و سانزو: چرا مگه چی شده؟
یوکینه: یوکی اصلا از فیلم ترسناک نمیترسه و وحشتناک ترین فیلم هارو انتخاب میکنه
اوارا: هوم مهم نیست منم خیلی نمیترسم
سانزو: منم همینطور
اره دیگه یه فیلم انتخاب کردم و بله وحشتناک بود
موقع فیلم هم چراغ ها رو خاموش کردم
و همه به شکم دراز کشیدیم ترتیب دراز کشیدنمون
سانزو من اورا یوکینه
بعد از چند دقیقه که فیلم شروع شد من رو شونه ی اورا چان خوابم برد
از زبان بنده ی حقیر یا نویسنده
یوکی رو شونه ی اورا خوابش برد اورا هم سرش رو رو سرش گذاشته بود یوکینه هم داشت خوابش میبرد و سانزو هم همش به یوکی نگاه میکرد کمی بعد یوکی از خواب بیدار شد و با داد گفت شمااا هااا تاا کییی مییخواااییددد بخواااببیییددد اخهههههععععع
و بله همه رفتن کپیدن فکر نکنید یوکی ترسید رفت پیش سانزو کپید نه از این خبرا نیست
صبح شد و یوکی دوباره به روش دیروز همه رو از خواب بیدار کرد
.....
.....
.....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چیز دیگه ای به ذهنم نرسید شرمنده
به ویدیو یه بالا توجهی نکنید ویدیو یا عکس نداشم(دروغ چرا تمام ویدیوو عکس هام 15627 هستن
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ادامه هنوز از زبان یوکی
دور و برم رو نگاه کردم که سانزو رو هم دیدم اونم وقتی منو دید اومد پیشم و گفت
سانزو: سالگرد آشناییتون مبارک باشه یوکی چان
من: ازتون ممنونم و همچنین تو اورا زیادی دوستت دارم
اورا: یووووووککیییییییی قربونت برم منننننن
من: باشه
و اره دیگه بعد از اینکه همه رفتن من به اورا چان و سانزو گیر دادم که بمونن پیش ما
من: میگم بچه ها؟
اونا: هوم
من: نظرتونه امشب فیلم ترسناک ببینیم! (✪‿✪)
یوکینه: یا خدا
اورا چان و سانزو: چرا مگه چی شده؟
یوکینه: یوکی اصلا از فیلم ترسناک نمیترسه و وحشتناک ترین فیلم هارو انتخاب میکنه
اوارا: هوم مهم نیست منم خیلی نمیترسم
سانزو: منم همینطور
اره دیگه یه فیلم انتخاب کردم و بله وحشتناک بود
موقع فیلم هم چراغ ها رو خاموش کردم
و همه به شکم دراز کشیدیم ترتیب دراز کشیدنمون
سانزو من اورا یوکینه
بعد از چند دقیقه که فیلم شروع شد من رو شونه ی اورا چان خوابم برد
از زبان بنده ی حقیر یا نویسنده
یوکی رو شونه ی اورا خوابش برد اورا هم سرش رو رو سرش گذاشته بود یوکینه هم داشت خوابش میبرد و سانزو هم همش به یوکی نگاه میکرد کمی بعد یوکی از خواب بیدار شد و با داد گفت شمااا هااا تاا کییی مییخواااییددد بخواااببیییددد اخهههههععععع
و بله همه رفتن کپیدن فکر نکنید یوکی ترسید رفت پیش سانزو کپید نه از این خبرا نیست
صبح شد و یوکی دوباره به روش دیروز همه رو از خواب بیدار کرد
.....
.....
.....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چیز دیگه ای به ذهنم نرسید شرمنده
به ویدیو یه بالا توجهی نکنید ویدیو یا عکس نداشم(دروغ چرا تمام ویدیوو عکس هام 15627 هستن
۷.۵k
۱۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.