خون اشام من
خون اشام من
part3
_که گم شدی ...یعنی می خوای بگی تصادفی اومدی تو قلعه من(داد)
+ار...ه(لکنت)
ویو ا/ت
داشتم باهاش حرف میزنم که یهو دیدم یکی از اون خدمتکارا دویید سمتم و چشمام سیاهی رفت و دیگه هیچی نفهمیدم...
ویو جونگکوک
می خواست چیزی بگه که یهو دیدم افتاده رو ی زمین سریع دوییدم سمتش
_کی این کارو باهاش کرده (داد)
_گمشید سر کارتون
یکی از اون روح های زشت رفته بود تو ذهنش و داشت عذابش میداد سریع باید به جیهوپ که یه الفه شاید بتونه کمکش کنه وگرنه میمیره اون یه انسان بی قدرت و ضعیفه نمیدونم چرا می خوام نجاتش بدم شاید بخاطر خونشه ۸۰۰ سالی میشه خون انسان نخوردم خیلی خوش مزه و انرژی اوره
_سریع برید جیهوپ رو از سرزمین الفا به اینجا بیارید(رو به خدمتکاراش)
پرش زمانی ۱۰ دقیقه بعد
_جیهوپ خوش امدی زود باش بیا (علامت جیهوپ÷)
÷چیشده جونگکوک یادی از ما کردی؟
_امروز یه انسان اومده بود به قلعه ام بعد یکی از این ابله ها رفت تو ذهنش تا عذابش بده اگه همینجوری ادامه پیدا کنه میمبره میدونی که
÷اره اره میدونم باید عجله کنیم کجاست
_تو اون اتاقه
پرش زمانی ۵ دقیقه بعد
÷تموم شد جونگکوکی فقط الان خوابیده میگم تو چرا خواستی یه انسان و نجات بدی هوم؟
_معلومه بخاطر خونش الکیم به این فکر نکن که عاشقش شده باشم اون یه انسانه و من یه ومپایر بعدشم به نظر من عشق وجود نداره
÷باشه تو گفتی ماهم باور کردیم ولی دفعه اخرت باشه ذهن منو می خونی:/
_باشه جیهوپ حرص نخور(خنده)
÷خدافظ حواست بهش باشه نزنی همین اول کارشو تموم کنی
_منظورت چیه من فقط بخاطر خونش نجاتش دادم(جیهوپ رفته)
ویو جونگکوک
رفتم تو اتاقش ببنم بیدار شده یا نه تا رفتم اتاقش دیدم چشماش داره تکوم میخوره و داره بیدار میشه
ویو ا/ت
سرم به شدت درد میکرد چشمامو اروم باز کردم که یهو....
part3
_که گم شدی ...یعنی می خوای بگی تصادفی اومدی تو قلعه من(داد)
+ار...ه(لکنت)
ویو ا/ت
داشتم باهاش حرف میزنم که یهو دیدم یکی از اون خدمتکارا دویید سمتم و چشمام سیاهی رفت و دیگه هیچی نفهمیدم...
ویو جونگکوک
می خواست چیزی بگه که یهو دیدم افتاده رو ی زمین سریع دوییدم سمتش
_کی این کارو باهاش کرده (داد)
_گمشید سر کارتون
یکی از اون روح های زشت رفته بود تو ذهنش و داشت عذابش میداد سریع باید به جیهوپ که یه الفه شاید بتونه کمکش کنه وگرنه میمیره اون یه انسان بی قدرت و ضعیفه نمیدونم چرا می خوام نجاتش بدم شاید بخاطر خونشه ۸۰۰ سالی میشه خون انسان نخوردم خیلی خوش مزه و انرژی اوره
_سریع برید جیهوپ رو از سرزمین الفا به اینجا بیارید(رو به خدمتکاراش)
پرش زمانی ۱۰ دقیقه بعد
_جیهوپ خوش امدی زود باش بیا (علامت جیهوپ÷)
÷چیشده جونگکوک یادی از ما کردی؟
_امروز یه انسان اومده بود به قلعه ام بعد یکی از این ابله ها رفت تو ذهنش تا عذابش بده اگه همینجوری ادامه پیدا کنه میمبره میدونی که
÷اره اره میدونم باید عجله کنیم کجاست
_تو اون اتاقه
پرش زمانی ۵ دقیقه بعد
÷تموم شد جونگکوکی فقط الان خوابیده میگم تو چرا خواستی یه انسان و نجات بدی هوم؟
_معلومه بخاطر خونش الکیم به این فکر نکن که عاشقش شده باشم اون یه انسانه و من یه ومپایر بعدشم به نظر من عشق وجود نداره
÷باشه تو گفتی ماهم باور کردیم ولی دفعه اخرت باشه ذهن منو می خونی:/
_باشه جیهوپ حرص نخور(خنده)
÷خدافظ حواست بهش باشه نزنی همین اول کارشو تموم کنی
_منظورت چیه من فقط بخاطر خونش نجاتش دادم(جیهوپ رفته)
ویو جونگکوک
رفتم تو اتاقش ببنم بیدار شده یا نه تا رفتم اتاقش دیدم چشماش داره تکوم میخوره و داره بیدار میشه
ویو ا/ت
سرم به شدت درد میکرد چشمامو اروم باز کردم که یهو....
۸.۳k
۰۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.