خلاصه ترجمه لایو جیمین در ویورس 🐥✨:
خلاصه ترجمه لایو جیمین در ویورس 🐥✨:
🐥: یکم دیر اومدم نه؟ ببخشید
و دستم؟ اوه من بهش آسیب نزدم، خودش موقع ورزش کردن زخم شد
🐥: از آخرین باری که اومدم لایو خیلی گذشته! سعی کردم یه تایمی داشته باشم و بیام با شما حرف بزنم و با کمپانیم درموردش حرف زدم. و تو اون یک ماه من کلی کار کردم. کلی کار کردم هه هه
🐥: فكر ميكرديد كه من كاری نميكنم؟
كی تايم سختی داره وقتی كه كاری انجام نميده؟
🐥: برای اولين بار در اين مدت برای كار بيرون رفتم كه اونم برای ایونت دیور بود
🐥: "جيمين ما بدون برنامه ريزی نميتونه كاری كنه"
🐥:اره درسته! برای من خيلی سخت بود تا به ايونت ديور برم. تا برم و بگم،من سفير ديور هستم
🐥: تونستم ببینم که همتون اومدین و بهم سلام هم کردین، اینم خیلی خوب بود
🐥: امروز خیلی مضطرب بودم. و شما اومدین تا منو ببینین و ازم استقبال کردین و این خیلی عالی بود. این باعث شد یاد زمانی بیفتم که توی پاریس یا امریکا بودم؟ خب خیلی از شماها اومده بودیم ولی من نتونستم خوب ببینمتون
🐥: یه داستان درباره این قضیه بود که میخواستم بهتون بگم. و من خیلی از شما را دیدم و بهتون از داخل سلام کردم و بعد از باز کردن در آماده شدم تا به همتون سلام کنم، و خیلی هیجان زده بودم که این کار را انجام بدم، اما در رو باز کردم و شما بچه ها نبودید آها من باید در اشتباهی رو باز کرده باشم
🐥: دستمو موقع ورزش زخم کردم واقعا چیز خاصی نیست.
🐥: این روزا، چیکارا میکردم؟ خیلی کار خاصی نکردم. خیلی وقت بود ندیده بودمتون ولی خیلی بهتون فکر میکردم.
🐥: مطمئن نیستم الان باید بهتون بگم یا نه اما یه سری چیزا رو بصورت بیطرف ( با دید غیر قضاوتگر ) بررسی کردم و فکر کردم که یه چیزایی هست که میخوام بهترش کنم و روشون کار کنم
#jimin
#live
🐥: یکم دیر اومدم نه؟ ببخشید
و دستم؟ اوه من بهش آسیب نزدم، خودش موقع ورزش کردن زخم شد
🐥: از آخرین باری که اومدم لایو خیلی گذشته! سعی کردم یه تایمی داشته باشم و بیام با شما حرف بزنم و با کمپانیم درموردش حرف زدم. و تو اون یک ماه من کلی کار کردم. کلی کار کردم هه هه
🐥: فكر ميكرديد كه من كاری نميكنم؟
كی تايم سختی داره وقتی كه كاری انجام نميده؟
🐥: برای اولين بار در اين مدت برای كار بيرون رفتم كه اونم برای ایونت دیور بود
🐥: "جيمين ما بدون برنامه ريزی نميتونه كاری كنه"
🐥:اره درسته! برای من خيلی سخت بود تا به ايونت ديور برم. تا برم و بگم،من سفير ديور هستم
🐥: تونستم ببینم که همتون اومدین و بهم سلام هم کردین، اینم خیلی خوب بود
🐥: امروز خیلی مضطرب بودم. و شما اومدین تا منو ببینین و ازم استقبال کردین و این خیلی عالی بود. این باعث شد یاد زمانی بیفتم که توی پاریس یا امریکا بودم؟ خب خیلی از شماها اومده بودیم ولی من نتونستم خوب ببینمتون
🐥: یه داستان درباره این قضیه بود که میخواستم بهتون بگم. و من خیلی از شما را دیدم و بهتون از داخل سلام کردم و بعد از باز کردن در آماده شدم تا به همتون سلام کنم، و خیلی هیجان زده بودم که این کار را انجام بدم، اما در رو باز کردم و شما بچه ها نبودید آها من باید در اشتباهی رو باز کرده باشم
🐥: دستمو موقع ورزش زخم کردم واقعا چیز خاصی نیست.
🐥: این روزا، چیکارا میکردم؟ خیلی کار خاصی نکردم. خیلی وقت بود ندیده بودمتون ولی خیلی بهتون فکر میکردم.
🐥: مطمئن نیستم الان باید بهتون بگم یا نه اما یه سری چیزا رو بصورت بیطرف ( با دید غیر قضاوتگر ) بررسی کردم و فکر کردم که یه چیزایی هست که میخوام بهترش کنم و روشون کار کنم
#jimin
#live
۵.۰k
۱۰ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.