وایی فقط اونجایی که داخل اتاق مطالعه ات می خواستی کتابا ر
وایی فقط اونجایی که داخل اتاق مطالعه ات می خواستی کتابا رو نشونم بدی و یک قدم برداشتی ، قلبم داشت کنده میشد و من حالا داخل فاصله ی یک قدمیت بودممم. من هیچی نمی فهمیدم از حرفات فقط و فقط داشتم بهت فکر می کردم و تو هعی ناخودآگاه نزدیک میشدی و من عقب میرفتم.
خداوکیلی خودتم حتی فکرشم نمی تونی بکنی من عاشقت شدم .😂🥲
خداوکیلی خودتم حتی فکرشم نمی تونی بکنی من عاشقت شدم .😂🥲
۲.۰k
۰۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.