فیک جونگ کوک پارت ۲۰ (معشوقه) فصل ۲
ارباب: بقیه چی؟
تهیونگ: بقیه زیاد نخوردن ولی سوجون و ایل گوک هم ظاهرا حالشون بده اگه بفهمن مسمومشون کردیم چیکار کنیم؟
ارباب:هیچ غلطی نمیتونن بکنن انگار یادت رفته من کیم؟راستی سویون چی اون عوضی اومد؟
__________________
*یادآوری
(اگه یادتون باشه سویون داخل پارتای قبلی هست که یه بار هم داخل بار الکی خودشو به جای پسرعمویه ا.ت جا زد و از زبون ا.ت حرف کشید و وقتی خواست بزرگترین رقیبش یعنی بزرگترین مافیای کره رو بکشه افرادش به جونگ کوک برخورد کردن و... ادامش رو میدونید البته داخل پارتای بعدی خودتون همه چیز رو میفهمید)
________________
تهیونگ:نه اون عوضی نیومد شاید از نقشت خبر دار شده!
ازباب: fuck پارتی مرگ اصلا موفق نبود الکس این همه خرج اون مافیاهای مفت خور کردم یعنی هیچکدوم نمرد و سویون هم نیومددددد!
تهیونگ:آروم باش نظرت راجب یه جلسه چیه؟راستی جونگ کوک....
ارباب:هیسسس فعلا وقت ندارم ا.ت مسموم شده داره میمیره باید به اون رسیدگی کنم.
تهیونگ:چیییی داره میمیره! بگو کجایین که سریع بیام!
ارباب: لازم نکرده تو بیای.
تهیونگ:زود باش من به ا.ت قول دادم که مراقبش باشم..
ارباب:هرzه عوضی!
تهیونگ: با منی؟!
ارباب: نه با اون هرzه کوچولو ام.
تهیونگ: اینطور صداش نکن اون یه فرشتس!
ارباب: اون..فرشته؟ اصلا با هم جور در نمیاد!اون یه هرzه اس که معلوم نیست تا الان با چند نفر بوده!
تهیونگ: منظورت چیه؟
ارباب: داخل پارتی چند دقیقه ازش دور شدم وقتی برگشتم دیدم دستاشو روی شونه های کای گذاشته و داره اونو میbوسه! توهم خو میگی بهش قول دادی که مراقبش باشی! حتما فردا هم یه نفر میاد میگه اون نامزد منه! خودشم چند وقت دیگه میگه من یه نفر دیگه رو دوست دارم!
تهیونگ: نکنه حسودیت میشه؟(نیشخند صدا دار)
ارباب: من و حسودی؟اصلا اون برام مهم نیست ولی الان چون زن منه حق نداره به کس دیگه ای نزدیک بشه و آبروی منو ببره! اونوقت همه ی مافیاها میگن بزرگترین مافیای کره نتونست زنشو جمع کنه و هرشب زیر خواب یه نفر بود!
تهیونگ: باشه جیمین الان میام..
ارباب: جیمین کیه؟چی میگی؟
تهیوتگ:با تو نیستم کار دارم باید برم بای
ارباب: بای
رفتم داخل پیش پرستار.
ارباب: کیم ا.ت هنوز به هوش نیومده؟
پرستار: نه ایشون هنوز به استراحت نیاز دارن.
ارباب :خیله خب پس میبرمش..
پرستار: چی میگین آقا نمیشه..
ارباب: خفه!
به بادگارد لی گفتم پول بیمارستان رو بده خودمم رفتم داخل اتاق ا.ت سرمش تموم شده بود سوزن رو از دستش کشیدم بیرون و یهو بلندش کردم و انداختمش روی شونم و داشتم میرفتم بیرون ولی بیدار نشد هنوز بیهوش بود.....
ادامه داخل اون یکی چنل
https://wisgoon.com/fake_jimin_sana
تهیونگ: بقیه زیاد نخوردن ولی سوجون و ایل گوک هم ظاهرا حالشون بده اگه بفهمن مسمومشون کردیم چیکار کنیم؟
ارباب:هیچ غلطی نمیتونن بکنن انگار یادت رفته من کیم؟راستی سویون چی اون عوضی اومد؟
__________________
*یادآوری
(اگه یادتون باشه سویون داخل پارتای قبلی هست که یه بار هم داخل بار الکی خودشو به جای پسرعمویه ا.ت جا زد و از زبون ا.ت حرف کشید و وقتی خواست بزرگترین رقیبش یعنی بزرگترین مافیای کره رو بکشه افرادش به جونگ کوک برخورد کردن و... ادامش رو میدونید البته داخل پارتای بعدی خودتون همه چیز رو میفهمید)
________________
تهیونگ:نه اون عوضی نیومد شاید از نقشت خبر دار شده!
ازباب: fuck پارتی مرگ اصلا موفق نبود الکس این همه خرج اون مافیاهای مفت خور کردم یعنی هیچکدوم نمرد و سویون هم نیومددددد!
تهیونگ:آروم باش نظرت راجب یه جلسه چیه؟راستی جونگ کوک....
ارباب:هیسسس فعلا وقت ندارم ا.ت مسموم شده داره میمیره باید به اون رسیدگی کنم.
تهیونگ:چیییی داره میمیره! بگو کجایین که سریع بیام!
ارباب: لازم نکرده تو بیای.
تهیونگ:زود باش من به ا.ت قول دادم که مراقبش باشم..
ارباب:هرzه عوضی!
تهیونگ: با منی؟!
ارباب: نه با اون هرzه کوچولو ام.
تهیونگ: اینطور صداش نکن اون یه فرشتس!
ارباب: اون..فرشته؟ اصلا با هم جور در نمیاد!اون یه هرzه اس که معلوم نیست تا الان با چند نفر بوده!
تهیونگ: منظورت چیه؟
ارباب: داخل پارتی چند دقیقه ازش دور شدم وقتی برگشتم دیدم دستاشو روی شونه های کای گذاشته و داره اونو میbوسه! توهم خو میگی بهش قول دادی که مراقبش باشی! حتما فردا هم یه نفر میاد میگه اون نامزد منه! خودشم چند وقت دیگه میگه من یه نفر دیگه رو دوست دارم!
تهیونگ: نکنه حسودیت میشه؟(نیشخند صدا دار)
ارباب: من و حسودی؟اصلا اون برام مهم نیست ولی الان چون زن منه حق نداره به کس دیگه ای نزدیک بشه و آبروی منو ببره! اونوقت همه ی مافیاها میگن بزرگترین مافیای کره نتونست زنشو جمع کنه و هرشب زیر خواب یه نفر بود!
تهیونگ: باشه جیمین الان میام..
ارباب: جیمین کیه؟چی میگی؟
تهیوتگ:با تو نیستم کار دارم باید برم بای
ارباب: بای
رفتم داخل پیش پرستار.
ارباب: کیم ا.ت هنوز به هوش نیومده؟
پرستار: نه ایشون هنوز به استراحت نیاز دارن.
ارباب :خیله خب پس میبرمش..
پرستار: چی میگین آقا نمیشه..
ارباب: خفه!
به بادگارد لی گفتم پول بیمارستان رو بده خودمم رفتم داخل اتاق ا.ت سرمش تموم شده بود سوزن رو از دستش کشیدم بیرون و یهو بلندش کردم و انداختمش روی شونم و داشتم میرفتم بیرون ولی بیدار نشد هنوز بیهوش بود.....
ادامه داخل اون یکی چنل
https://wisgoon.com/fake_jimin_sana
۵.۳k
۰۷ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.