وقتی تهیونگ شروع کرد به گریه کردن، جونگ کوك پرسید: - تو ه

وقتی تهیونگ شروع کرد به گریه کردن، جونگ‌کوك پرسید: - تو هم وقتی گریه‌‌ـم رو میبینی همچین حسی داری ؟ کوك با دیدن گریه تهیونگ دردش رو می‌فهمه ، حالش بد میشه ، قلبش درد میکنه. اشکاش رو پاك می‌کنه و گردنشو ماساژ میده تا آرومش کنه ، این خیلی باارزشه 😭 کوك نگفت 'گریه نکن' چون می‌دونه کمکی بهش نمیکنه: وقتی گریه میکنم این احساس رو داری؟ این یه راه دیگه برای گفتن: ’ وقتی میبینم گریه میکنی ، منم گریه میکنم ، این بهم آسیب میزنه ’ 😭
‌‌ ‌

۷.۳k

۱۱ شهریور ۱۴۰۳

وقتی تهیونگ شروع کرد به گریه کردن، جونگ کوك پرسید: - تو ه

دیدگاه ها (۴)

مهم نیست کجا و تو چه وضعیتی ؛ اگه تهیونگ ناراحت باشه جونگ

تایمی که کوك خسته بود تهیونگ با چشمای نگران همش برمیگشت س

و آیکان ترین بخشش که تهیونگ رو صدا میزنه و ازش میخواد تو

اینجا تهیونگ خیلی تو خودش بود و جونگ‌کوك واسه اینکه حواسش

"I fell in love with someone'' (P112)

Part 23

P6

Part 25

ازدواج اجباری

- دیدم نامجون داره بهم زنگ میزنه اول فکر کردم جانکوک با گ

عشق خطر ناک من

ببخشید نبودم برای امتحانا بود ممکنه باز نباشم حالا

چند پارتی تهیونگ

-پیوند عشق و نفرت-

وقتی تهیونگ شروع کرد به گریه کردن، جونگ کوك پرسید: - تو ه

دیدگاه ها (۴)

مهم نیست کجا و تو چه وضعیتی ؛ اگه تهیونگ ناراحت باشه جونگ

تایمی که کوك خسته بود تهیونگ با چشمای نگران همش برمیگشت س

و آیکان ترین بخشش که تهیونگ رو صدا میزنه و ازش میخواد تو

اینجا تهیونگ خیلی تو خودش بود و جونگ‌کوك واسه اینکه حواسش

&#34;I fell in love with someone&#39;&#39; (P112)

Part 23

P6

Part 25

ازدواج اجباری

- دیدم نامجون داره بهم زنگ میزنه اول فکر کردم جانکوک با گ

عشق خطر ناک من

ببخشید نبودم برای امتحانا بود ممکنه باز نباشم حالا

چند پارتی تهیونگ

-پیوند عشق و نفرت-

"I fell in love with someone'' (P112)