I hate you
نزدیکم شد و خیلی آروم لب زد
-بیب خیلی پررو شدی نکنه دلت تنبیه میخواد؟
-حیف کار دارم وگرنه الان باید واسه را رفتن گریه میکردی
بعد حرفش از اتاق میره بیرون و در و محکم میبنده
خیلی خسته بودی پس میری رو تخت و میخوابی ازینکه مثل قبل ترسناک نبود خوشحال بودی البته....ترسناک نبود ولی بی احساس شده بود
شب*
با صدای در از خواب بیدار شدی یکم نشستی تا چشمات به نور عادت کنه
جیمینو دیدی که داشت لباساشو عوض میکرد وقتی دید بیداری با حالت تمسخر آمیزی گفت
-بیشتر میخوابیدی حالا وقت بود
خیلی پررو حرف میزنی
+به تو چه بچه پررو وقت بود خوابیدم
-آها. بیا پایین شام بخور
+میل ندارم
-نگفتم اگه دلت خواست گفتم بیا
پوزخند بهش زدیو دراز کشیدی رو تخت
همه لباساشو درآورده بود و میخواست لباس خونشو تنش کنه که حرکتتو دید برگشت سمتت خیمه زد روت
-البته میتونم به جا غذا یه چیز دیگه بکنم تو دهنت کونتو جم میکنی میای غذاتو میخوری وگرنه تا صب باید یه چیز دیگرو بخوری. فهمیدی؟
شرایط آپ پارت بعد...
۱۰۰ لایک
۱۰۰کامنت
-بیب خیلی پررو شدی نکنه دلت تنبیه میخواد؟
-حیف کار دارم وگرنه الان باید واسه را رفتن گریه میکردی
بعد حرفش از اتاق میره بیرون و در و محکم میبنده
خیلی خسته بودی پس میری رو تخت و میخوابی ازینکه مثل قبل ترسناک نبود خوشحال بودی البته....ترسناک نبود ولی بی احساس شده بود
شب*
با صدای در از خواب بیدار شدی یکم نشستی تا چشمات به نور عادت کنه
جیمینو دیدی که داشت لباساشو عوض میکرد وقتی دید بیداری با حالت تمسخر آمیزی گفت
-بیشتر میخوابیدی حالا وقت بود
خیلی پررو حرف میزنی
+به تو چه بچه پررو وقت بود خوابیدم
-آها. بیا پایین شام بخور
+میل ندارم
-نگفتم اگه دلت خواست گفتم بیا
پوزخند بهش زدیو دراز کشیدی رو تخت
همه لباساشو درآورده بود و میخواست لباس خونشو تنش کنه که حرکتتو دید برگشت سمتت خیمه زد روت
-البته میتونم به جا غذا یه چیز دیگه بکنم تو دهنت کونتو جم میکنی میای غذاتو میخوری وگرنه تا صب باید یه چیز دیگرو بخوری. فهمیدی؟
شرایط آپ پارت بعد...
۱۰۰ لایک
۱۰۰کامنت
۱۵.۴k
۲۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.