به تو فکر میکنم، در غروب نارنجی آرام ترین ساحل، جایی
به تو فکر میکنم، در غروب نارنجی آرامترین ساحل، جایی
که جز من و خیال تو، هیچکس آنجا نیست. به تو فکر
میکنم، در خلوت عاشقانهی اتاقکی چوبی، در همسایگی
مهربانترین دریا، و زیر نگاه نجیبترین آسمان، با
ستارگانی که عشق میپاشند، و ابرهایی که مهر میبارند.
به تو فکر میکنم، چشمانم را آرام میبندم، در خیالم تو را
در آغوش میگیرم، و دنیای کوچک و غمگینم، جهانی
خیالانگیز و عاشقانه میشود. به تو فکر میکنم...
که جز من و خیال تو، هیچکس آنجا نیست. به تو فکر
میکنم، در خلوت عاشقانهی اتاقکی چوبی، در همسایگی
مهربانترین دریا، و زیر نگاه نجیبترین آسمان، با
ستارگانی که عشق میپاشند، و ابرهایی که مهر میبارند.
به تو فکر میکنم، چشمانم را آرام میبندم، در خیالم تو را
در آغوش میگیرم، و دنیای کوچک و غمگینم، جهانی
خیالانگیز و عاشقانه میشود. به تو فکر میکنم...
۴.۱k
۰۸ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.