مافیای من 🖤🍷
پارت : ۱۱
خلاصه کلی دویدن خسته شدن نشستن رو کاناپه با همون وضع لباس هاشون
تهیونگ : خیلی کیف کردم اصلا از مهمون نوازی تون
جیمین و ات خندیدن
تهیونگ : بوی چیه
جیمین : اتتتتت پنکیکککککک
همه رفتن اشپز خانه
تهیونگ : مگه پنکیکی رو هم میزارن فر
ات پنکیک رووفر در اورد خیلی نسوخته بود تزیین کرد و اورد
ات : بفرمایید
تهیوتگ یکمی خورد تف کرد بیرون
تهیونگ : شکر ریختین یا نمک
ات : چقدر شورهههههه
جیمین : فکر کنم اشتباهی ریختم
ات : جیمنااااااااا
خلاصه رفتن بیرون صبحانه خوردن و ته هم رفت خونش
پرش زمانی ساعت ۸ شب
ات و جیمین ت حال بودن جیمیت داشت فیلم می دید ات هم با گوشی بازی نی کرد
که یهو گوشی ات زنگ
یک از بهترین دوستایی ات بود
ایو( دختری خوشگلو کیوت و اندامش عالی و فعلا سینگل )
ایو : سلاامممممم دختر چه طوریییی
ات : وای ایووووخیلی وقته صدات رو نشنیدم
ایو : دختر کجاییی چی شده نه میایی دانشگاه نه چیزی اون روز رفتم خانه تون دیدم نیستی
ات : ایو فروخته شدم
جیمین : ات
ایو : یعنی چی
ات : یک مرد مافیا منو خریده (😐💔
جیمین : اتتتتتتتتتتتت
ایو : اسمش چیه من عاشق مافیاهام 😭😭( رفت تو تصور سا😂زی )
ات : ایووو کجاییی
ایو : ها بگو
ات ؛ اسمش پارک جیمین
می خواست ادامه بده که
ایو : چی جیمیمممنمممننننننننننن
ات : پارک
ایو: دختر تو خیلی شانس داریییی گیر یک مرد مافیا و خوش تیپ خو هیکل شدی اونجا چیکار می کنی یک جوری دلش رو ببر خدمتکاری
ات : نه
ایو : کلفت
ات : نه خدمتکار و کلفت چه فرق داره
ایو : بادیگارد
ات : من کجام شبیه بادیگارداش
ایو : خب چی
ات : دوس دخترش
ایو : وافعاااااا
ات : اره
ایو : وای دختر مبارکههه
ات: چی چیو مبارک گیر مافیا افتادم
جیمین : یااااا بزار تو بلند گو
ات گذاشت رو بلند گو
ایو : ات خاک توسرت هر ادمی عاشق اینه که دوس دختر جیمین بشه
جیمین :اوه اوه افرین ات یاد بگیر از دوستت یاد بگیر
ایو : پارک......جی.....می...ن
جیمین : خودمم
ایو : وایییییززززززز مامانمننننننن داره ارزو هام به حقیقت می میوندههههه من طرف دار شماممم
جیمین : خیلی خوشحالم که طرف دار منی ( نمی دونستم مافیا ها هم طرف دار دارن 😂💔)
ایو : بیشتر طرف دار تهیونگ 😭😭😭
ایو : اقای پارک می تونم یک سوال بپرسم
جیمین : بله
ایو : تهیونگ سینگله
جیمین : اره
ایو : واقعااااااا ( باداد و ذوق
جیمین،: گوشم پاره شد
ات : می خواهی گوشی رو بدم دست تو
جیمین : یااا حسود
ات از بلند گو برداشت
ات : حالا پی می گفتی
ایو : امروز میای بار
ات : فک نکنم
ایو : یا ات می خوام بینمت
ات : اخه جیمین
ایو : من نمی دونم شب می بنمت یک جوری راضی کن
خلاصه کلی دویدن خسته شدن نشستن رو کاناپه با همون وضع لباس هاشون
تهیونگ : خیلی کیف کردم اصلا از مهمون نوازی تون
جیمین و ات خندیدن
تهیونگ : بوی چیه
جیمین : اتتتتت پنکیکککککک
همه رفتن اشپز خانه
تهیونگ : مگه پنکیکی رو هم میزارن فر
ات پنکیک رووفر در اورد خیلی نسوخته بود تزیین کرد و اورد
ات : بفرمایید
تهیوتگ یکمی خورد تف کرد بیرون
تهیونگ : شکر ریختین یا نمک
ات : چقدر شورهههههه
جیمین : فکر کنم اشتباهی ریختم
ات : جیمنااااااااا
خلاصه رفتن بیرون صبحانه خوردن و ته هم رفت خونش
پرش زمانی ساعت ۸ شب
ات و جیمین ت حال بودن جیمیت داشت فیلم می دید ات هم با گوشی بازی نی کرد
که یهو گوشی ات زنگ
یک از بهترین دوستایی ات بود
ایو( دختری خوشگلو کیوت و اندامش عالی و فعلا سینگل )
ایو : سلاامممممم دختر چه طوریییی
ات : وای ایووووخیلی وقته صدات رو نشنیدم
ایو : دختر کجاییی چی شده نه میایی دانشگاه نه چیزی اون روز رفتم خانه تون دیدم نیستی
ات : ایو فروخته شدم
جیمین : ات
ایو : یعنی چی
ات : یک مرد مافیا منو خریده (😐💔
جیمین : اتتتتتتتتتتتت
ایو : اسمش چیه من عاشق مافیاهام 😭😭( رفت تو تصور سا😂زی )
ات : ایووو کجاییی
ایو : ها بگو
ات ؛ اسمش پارک جیمین
می خواست ادامه بده که
ایو : چی جیمیمممنمممننننننننننن
ات : پارک
ایو: دختر تو خیلی شانس داریییی گیر یک مرد مافیا و خوش تیپ خو هیکل شدی اونجا چیکار می کنی یک جوری دلش رو ببر خدمتکاری
ات : نه
ایو : کلفت
ات : نه خدمتکار و کلفت چه فرق داره
ایو : بادیگارد
ات : من کجام شبیه بادیگارداش
ایو : خب چی
ات : دوس دخترش
ایو : وافعاااااا
ات : اره
ایو : وای دختر مبارکههه
ات: چی چیو مبارک گیر مافیا افتادم
جیمین : یااااا بزار تو بلند گو
ات گذاشت رو بلند گو
ایو : ات خاک توسرت هر ادمی عاشق اینه که دوس دختر جیمین بشه
جیمین :اوه اوه افرین ات یاد بگیر از دوستت یاد بگیر
ایو : پارک......جی.....می...ن
جیمین : خودمم
ایو : وایییییززززززز مامانمننننننن داره ارزو هام به حقیقت می میوندههههه من طرف دار شماممم
جیمین : خیلی خوشحالم که طرف دار منی ( نمی دونستم مافیا ها هم طرف دار دارن 😂💔)
ایو : بیشتر طرف دار تهیونگ 😭😭😭
ایو : اقای پارک می تونم یک سوال بپرسم
جیمین : بله
ایو : تهیونگ سینگله
جیمین : اره
ایو : واقعااااااا ( باداد و ذوق
جیمین،: گوشم پاره شد
ات : می خواهی گوشی رو بدم دست تو
جیمین : یااا حسود
ات از بلند گو برداشت
ات : حالا پی می گفتی
ایو : امروز میای بار
ات : فک نکنم
ایو : یا ات می خوام بینمت
ات : اخه جیمین
ایو : من نمی دونم شب می بنمت یک جوری راضی کن
۳۷.۵k
۱۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.