من هیچوقت دخترِ لوس بابام نبودم :) هیچوقت قبل خواب منتظر
من هیچوقت دخترِ لوس بابام نبودم :) هیچوقت قبل خواب منتظر بوس مامانم نبودم :) همیشه خودم بودم و خودم... هروقت ک درد داشتم، تنهایی گشتم دنبال درمانش :) هربار ک زخمی شدم، تنهایی بستمش، حتی اگه دوایی براش پیدا نمیکردم، بازم تنهایی منتظر می موندم تا زمان بگذره و خودش ترمیم بشه :) ولی میدونی، ی سری زخما منتظرن، منتظرن ک با ی اتفاق کوچیک دوباره سر باز کنن، تا دوباره مثل روز اول زهرشونو بریزن تو جونت :)️
۵.۴k
۰۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.