تو را آنگونه میخواهم که زندان زلخیا را
تو را آنگونه میخواهم که زندان زلخیا را
کمک کن آه تو جانا بگیرد دامن ما را
ندارم هیچ امیدی به این دنیای تبعیدی
که من از بد بیابانی گرفتم راه دریا را
چنان از دیدنت دورم که باور کرده ام کورم
تو کاری کن بدون تو نبینم صبح فردا را
کمک کن آه تو جانا بگیرد دامن ما را
ندارم هیچ امیدی به این دنیای تبعیدی
که من از بد بیابانی گرفتم راه دریا را
چنان از دیدنت دورم که باور کرده ام کورم
تو کاری کن بدون تو نبینم صبح فردا را
۱.۳k
۰۴ آبان ۱۴۰۳