یکی از مسخره ترین رفتارهایی که تازگیا خیلی مُد شده،
یکی از مسخره ترین رفتارهایی که تازگیا خیلی مُد شده،
حذف کردن و کنسل کردن فوری آدمهاست،
آن هم با اولین ناملایمات و کوچک ترین مسائل!
برگزاری دادگاه صحرایی و صدور احکامِ گُنده و فوری علیه کسانی که شاید یک بار بدی کردهاند اما خوبیهایشان بیشتر بوده .
چون در جایی از فلان پست یا استوری خوانده اند که :
📍 "هر کی حالتو بد کرد ، آدم سمّیه، پس حذف کن بره. گور پدرش. فقط خودت مهمی و آرامش الانت ".
ظاهرا مفاهیمی مثل سازش، شفقت، مدارا، پذیرش تفاوتها و پذیرفتن این واقعیت که هیچکس کامل نیست ، از معنا افتاده است .
این رفتارها بیشتر از هر چیز نشاندهندهی روحیات استبدادی است، گویا فرد انتظار دارد یک دوست، هرگز و هرگز اشتباه نکند.
حذفکردن آدمها و بُریدن یک ارتباط، گاهی ضرورت دارد اما صدور چنین حکم سنگینی و اجرایش، نباید اینقدر هم ساده گرفته شود. ایا مطمئنی که هیچ راهی جز جدایی نمانده؟؟
جالبتر اینکه خیلی ها به این روحیه افتخار میکنند و در کمال حیرت، نوعی "مراقبت از خود" تلقی میکنند و نشانهی "قدرت" میدانند.
از روابطشان یک مِیدانِ مین ساختهاند.
خدا نکند احدی پا روی فلان مین بگذارد.
در فضایی تا این حد "شکننده و ناامن" چطور میتوان رابطهای ماندگار ساخت ؟
بنظرم، جدایی آخرین راهحل است ، نه اولین . اگر زیاد سراغ این گزینه برویم، زندگی اجتماعی ما مختل میشود و به انسانی بیطاقت و بی حوصله و ترسو که همیشه در حال فرار و دشمن تراشی است تبدیل میشویم .
اگرچه حذف فوری هرکس که ناراحتمان کند، ما را به آرامش و پیروزی موقت میرساند ، اما ما را در تشکیل "روابط بلند مدت و پایدار" ناتوان میکند .
پ.ن: البته باید بدانیم که منظور از کوچکترین مسائل چیست ، خیانت ، پنهانکاری و امثالهم جز " کوچکترین مسائل " به حساب نمی ایند .
حذف کردن و کنسل کردن فوری آدمهاست،
آن هم با اولین ناملایمات و کوچک ترین مسائل!
برگزاری دادگاه صحرایی و صدور احکامِ گُنده و فوری علیه کسانی که شاید یک بار بدی کردهاند اما خوبیهایشان بیشتر بوده .
چون در جایی از فلان پست یا استوری خوانده اند که :
📍 "هر کی حالتو بد کرد ، آدم سمّیه، پس حذف کن بره. گور پدرش. فقط خودت مهمی و آرامش الانت ".
ظاهرا مفاهیمی مثل سازش، شفقت، مدارا، پذیرش تفاوتها و پذیرفتن این واقعیت که هیچکس کامل نیست ، از معنا افتاده است .
این رفتارها بیشتر از هر چیز نشاندهندهی روحیات استبدادی است، گویا فرد انتظار دارد یک دوست، هرگز و هرگز اشتباه نکند.
حذفکردن آدمها و بُریدن یک ارتباط، گاهی ضرورت دارد اما صدور چنین حکم سنگینی و اجرایش، نباید اینقدر هم ساده گرفته شود. ایا مطمئنی که هیچ راهی جز جدایی نمانده؟؟
جالبتر اینکه خیلی ها به این روحیه افتخار میکنند و در کمال حیرت، نوعی "مراقبت از خود" تلقی میکنند و نشانهی "قدرت" میدانند.
از روابطشان یک مِیدانِ مین ساختهاند.
خدا نکند احدی پا روی فلان مین بگذارد.
در فضایی تا این حد "شکننده و ناامن" چطور میتوان رابطهای ماندگار ساخت ؟
بنظرم، جدایی آخرین راهحل است ، نه اولین . اگر زیاد سراغ این گزینه برویم، زندگی اجتماعی ما مختل میشود و به انسانی بیطاقت و بی حوصله و ترسو که همیشه در حال فرار و دشمن تراشی است تبدیل میشویم .
اگرچه حذف فوری هرکس که ناراحتمان کند، ما را به آرامش و پیروزی موقت میرساند ، اما ما را در تشکیل "روابط بلند مدت و پایدار" ناتوان میکند .
پ.ن: البته باید بدانیم که منظور از کوچکترین مسائل چیست ، خیانت ، پنهانکاری و امثالهم جز " کوچکترین مسائل " به حساب نمی ایند .
۱۱۵.۸k
۰۱ تیر ۱۴۰۳