پسره به دختره میگه دختره میگه دیگه خیلی دیره وبایدزودتر م
پسره به دختره میگه دختره میگه دیگه خیلی دیره وبایدزودتر میگفتی پسره میگه حداقل بیا برای بار اخر زیر بزرگترین نخل جزیره برقصیم...
شب اخر زیر بزرگترین دختر جزیره میرقصنو اینجاست که هیدن میگه:« زیر نخلا رقصیدیم تو جزیره اما دیگه فردا نیستی منوتنها میزاری پیش سنگا میبینمت اونور دریا»
میگذره و توریستیه به دختره خیانت میکنه
برمیگرده جزیره عو مبیبنه پسره خودکشی کرده کلی پاش گریه میکنه ولی دیگه خیلی دیر بوده...
جالب اینجاست که مهراد هیدن این اهنگو قبل از مرگ پسرع میخونه و حتی یه جاییش میگه:
ازت دیگه خسته شدم قرارمون رفت تا قیامت:)))
شب اخر زیر بزرگترین دختر جزیره میرقصنو اینجاست که هیدن میگه:« زیر نخلا رقصیدیم تو جزیره اما دیگه فردا نیستی منوتنها میزاری پیش سنگا میبینمت اونور دریا»
میگذره و توریستیه به دختره خیانت میکنه
برمیگرده جزیره عو مبیبنه پسره خودکشی کرده کلی پاش گریه میکنه ولی دیگه خیلی دیر بوده...
جالب اینجاست که مهراد هیدن این اهنگو قبل از مرگ پسرع میخونه و حتی یه جاییش میگه:
ازت دیگه خسته شدم قرارمون رفت تا قیامت:)))
۵.۴k
۱۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.