غزل: سراغ
به خون و خاک، گاهی هم به آتش میکشانندم
سفرها تا به دستان افق ها میسپارندم
شبیه رود با رفتار موجی رو به دریایم
ولی در پشت سدی از فراقت میگمارندم
غمی در سینه میلولد که با هر کس نمیشد گفت
من آن بغضم که مردان در گلوها میفشارندم
تمام دشتها خشکیده غیر از شانه های تو
سپردم ابرهای دیده هر جایی نبارندم
سراغ چشمهای تو، مسیر کوچ لکلکهاست
مگر از دام دوری ها که آنها زنده دارندم
زمان انقراض یار می آید بدون تو
نیاید روز پایانی که تنها میشمارندم
به دیدارت نگاه خیره ام استاد نقاشیست
کدام آئینه ها روزی کنارت مینگارندم
تو پرواز منی اما کسی اصلا خیالش نیست
همان مرغ قفسهایم که راحت میگذارندم
مهرشاد علیزاده
تقدیم به دلهای دریایی❤️
#همیشگی
#عاشقانه
#عاشق
#عشق
#غزل
سفرها تا به دستان افق ها میسپارندم
شبیه رود با رفتار موجی رو به دریایم
ولی در پشت سدی از فراقت میگمارندم
غمی در سینه میلولد که با هر کس نمیشد گفت
من آن بغضم که مردان در گلوها میفشارندم
تمام دشتها خشکیده غیر از شانه های تو
سپردم ابرهای دیده هر جایی نبارندم
سراغ چشمهای تو، مسیر کوچ لکلکهاست
مگر از دام دوری ها که آنها زنده دارندم
زمان انقراض یار می آید بدون تو
نیاید روز پایانی که تنها میشمارندم
به دیدارت نگاه خیره ام استاد نقاشیست
کدام آئینه ها روزی کنارت مینگارندم
تو پرواز منی اما کسی اصلا خیالش نیست
همان مرغ قفسهایم که راحت میگذارندم
مهرشاد علیزاده
تقدیم به دلهای دریایی❤️
#همیشگی
#عاشقانه
#عاشق
#عشق
#غزل
۲۷.۴k
۲۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.