اون پرواز هیرت انگیز
part 25
(یجوری خلاصه میگم این پارت رو )
یون کل دیشب رقت بار مست کرد وقتی برگشت دید همه اعضا فهمیدن که این دوتا باهمن همه بهشون تبریک گفتن یون رفت جلو اعضا زانو زد داشت گریه میکرد هنوز دهن باز نکرده بود نامی منظورش رو فهمید سریع برگشت تو اتاق یون داشت گریه میکرد و حرف میزد که جیمین از دست شویی برگشت داشت فال گوش حرفاشون رو گوش میکرد که فهمید چه خبره بهش گفتن به کسی نگه رفتم تو جمع یون عزر خاهی کرد کلا
چند روز گزشت
جواب آزمایش اومد آولین نفر ته فهمید و به هیچ کی نگفت سریع رفت سراغ یون و یون رو حامله کرد ۱۱ سال گزشت العان همه فکر میکنن یون و ته کات کردن و یون و جونکوک رلن و تو این ۱۱ سال انگار هم رو لمس ۱۸+ نکردن مثلا در حالی که خودتون میدونین و یون از ته دوتا دختر ۱۰ ساله داره و هیچکی نمیدونه یک روز همه اعضا رفتن بار
یونگی گفت نمیخواین بعد ۱۱ سال باهم بخوابین یا همو ببوسین
نمیدونم چطور کوک تا العان دووم آورد ته و جیمین و نامی که سگ مست بودن داشتن از خنده پاره میشدن که فردا شد ته گفت تو باید با من بخوابی یون گفت
+نمیتونم به کوک قول دادم کلا چند شبی گذشت اینا که یهو یون از خواب بیدار نشد
وقتی چشماش رو باز کرد ......................
(یجوری خلاصه میگم این پارت رو )
یون کل دیشب رقت بار مست کرد وقتی برگشت دید همه اعضا فهمیدن که این دوتا باهمن همه بهشون تبریک گفتن یون رفت جلو اعضا زانو زد داشت گریه میکرد هنوز دهن باز نکرده بود نامی منظورش رو فهمید سریع برگشت تو اتاق یون داشت گریه میکرد و حرف میزد که جیمین از دست شویی برگشت داشت فال گوش حرفاشون رو گوش میکرد که فهمید چه خبره بهش گفتن به کسی نگه رفتم تو جمع یون عزر خاهی کرد کلا
چند روز گزشت
جواب آزمایش اومد آولین نفر ته فهمید و به هیچ کی نگفت سریع رفت سراغ یون و یون رو حامله کرد ۱۱ سال گزشت العان همه فکر میکنن یون و ته کات کردن و یون و جونکوک رلن و تو این ۱۱ سال انگار هم رو لمس ۱۸+ نکردن مثلا در حالی که خودتون میدونین و یون از ته دوتا دختر ۱۰ ساله داره و هیچکی نمیدونه یک روز همه اعضا رفتن بار
یونگی گفت نمیخواین بعد ۱۱ سال باهم بخوابین یا همو ببوسین
نمیدونم چطور کوک تا العان دووم آورد ته و جیمین و نامی که سگ مست بودن داشتن از خنده پاره میشدن که فردا شد ته گفت تو باید با من بخوابی یون گفت
+نمیتونم به کوک قول دادم کلا چند شبی گذشت اینا که یهو یون از خواب بیدار نشد
وقتی چشماش رو باز کرد ......................
۴۵
۱۹ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.