پارت چهارم

پارت چهارم

یونا :معلومه که میامممم (خر ذوق )
ات:خوب حالا وحشی نشو
یونا :صگ عنتر ایششش
ات : عمته
یونا :عموته
ات:داییته
یونا :خالته
(و این بحث ادامه دارد)
ات ویو

بعد از زر زر کردن با یونا رفتم دوتا نودل با کیمچی خریدم و با یه فیلم ترسناک خوردیم باهم که سکته کردیم ساعت شده بود ۵رفتیم سری یه لباس کیوت پوشیدیم و یه میکاپ کیوت و ملایم کردیمیه عطر ملایم زدیم که گوشیم زنگ خورد جیمین بود سریع رفتیم پایین وایی خقد هات شده بوددددد

جیمین ویو
رفتم برا خودمون دوتا جاجانگمیون با سوپ کیمچی درست کردم و با فیلم کمدی نگاه کردیم که ساعت شد ۵:۲۵دقیقه سریع رفتیم یه لباس هات کردیم و یه عطر تلخ زدیم رفتیم سوار ماشین شدیم زنگ زدم به ات که بیاد وقتی که اومد خیلی زیبا شده بود


ات:سلام دیر کردیم ؟
جیمین *محو صحبت ات شده
آت:جیمین ....جیمیننن.....جیمینننننننن
جیمین :ها چیه کی بود تو کیه اینجا کجاس من کی....
آت :ارامممممم باشششش میگم دیر کردیم
جیمین :مع..معلومه که نه سوار ششین دیر میشه
یونا :سلام کوک
کوک:س.سلام
یونا :چرا لکنت گرفتی
کوک:کی من ؟
یونا :بلی