آمدی وشنلم راآرام پس زدی...
آمدی وشنلم راآرام پس زدی...
بوسه رابرلب این غنچه ی احساس زدی...
ناخودآگاه قلبم به طپش افتادرفت...
آنکه پرسندوکیلم، بازهم تکرارکرد...
من به خود آمدم و غرق درآهنگ شدم...
مست این خاطره وشادی ولبخندشدم...
آمدم تاکه زبان بازکنم...
من به عشق تورضایت دادم...
من به قلب توقناعت کردم...
اماگویی که همه فهمیدند
ازسکوت وبرق درچشمانم...
که جوابم آری است
شیطنت کردم وباخنده وبهت
لب زدم که آری
من جوابم آری است...
#محبوبه_ضیغمی
#آه
#عاشقانه
بوسه رابرلب این غنچه ی احساس زدی...
ناخودآگاه قلبم به طپش افتادرفت...
آنکه پرسندوکیلم، بازهم تکرارکرد...
من به خود آمدم و غرق درآهنگ شدم...
مست این خاطره وشادی ولبخندشدم...
آمدم تاکه زبان بازکنم...
من به عشق تورضایت دادم...
من به قلب توقناعت کردم...
اماگویی که همه فهمیدند
ازسکوت وبرق درچشمانم...
که جوابم آری است
شیطنت کردم وباخنده وبهت
لب زدم که آری
من جوابم آری است...
#محبوبه_ضیغمی
#آه
#عاشقانه
۷.۲k
۱۴ مهر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.