دیشب ..
دیشب ..
۴ شب مویچیرو نیومد تو خوابم من فقط کمک ایویی میکردم
دیشب ...
من اد یه جایی تو سروش م
برای همین گپ داریم...
یه سری اتفاق اوفتاد...
حالم بد بود
گفتم فردا یه کاری میکنم دیه نمیدونم
رفتم خوابیدم
تو خونه شینوبو( مقر درمان) یه گوشه نشسته بودم
مویچیرو گفت چی شده....
گفتم چرا نبودی
گفت رفتم ماموریت...
گفتم چی شده
داشتم میترکیدم از بغض
مویچیرو بغلم کرد گفت هر چقدر میخوای گریه کن :)
۴ شب مویچیرو نیومد تو خوابم من فقط کمک ایویی میکردم
دیشب ...
من اد یه جایی تو سروش م
برای همین گپ داریم...
یه سری اتفاق اوفتاد...
حالم بد بود
گفتم فردا یه کاری میکنم دیه نمیدونم
رفتم خوابیدم
تو خونه شینوبو( مقر درمان) یه گوشه نشسته بودم
مویچیرو گفت چی شده....
گفتم چرا نبودی
گفت رفتم ماموریت...
گفتم چی شده
داشتم میترکیدم از بغض
مویچیرو بغلم کرد گفت هر چقدر میخوای گریه کن :)
۶.۱k
۰۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.