ببخشیدددد بابت تاخیرر
ببخشیدددد بابت تاخیرر
درسام به شدت سنگینه💖
و ی سوال به نظرتون فیک و ۲ فصل
کنم یا نه؟
part 22
نویسنده
کوک و ته اینا داشتن سوار ماشین میشدن که لی اومد و با نیشخنده و ی خنده ی کثیفی
گفت :فکر دزدیدنش براتون نزنه چون اونجوری کسب نمیمونه که براتون ختم بگیره
کوک : ای عوضی (زیر لب)
لی : چیزی گفتی
کوک: نه
لی : امیدوارم دیگه نبینمتون ، البته شاید تو جهنم ببینمتون
اونا با نفرت سوار ماشین شدن و رفتن
لونا
واقعا دلم میخواد باهمین دستام اون لی عوضی و بزنم بکشمم
یعنی چی قراره بشه
داشتم همینجوری فکر میکردم که لی اومد داخل خونه و
گفت : پاشو برو تو اتاق
سری تکون دادم و رفتم به اتاق ، اتاق بزرگی بود که برام لباس خ*واب هم گذاشته بود
هع فکر کرده میتونی از من برا هوساش استفاده کنه
داشتم موهام باز میکردم که یهو زیپ لباسم کشیده شد و لباس عروس از تنم افتاد
با استرس برگشتم دیدم لی
لونا : عوضی گمشو بیرون (داد)
لی : نچ نچ بیبی امشب قراره...
پریدم وسط حرفش
لونا : ذهن خیال باطن
چه یهو سریع دویدم به ی اتاق دیگه و در و
قفل کردم که یهو.........
حمایت کنیدد💖
شرط ؟
نداره
درسام به شدت سنگینه💖
و ی سوال به نظرتون فیک و ۲ فصل
کنم یا نه؟
part 22
نویسنده
کوک و ته اینا داشتن سوار ماشین میشدن که لی اومد و با نیشخنده و ی خنده ی کثیفی
گفت :فکر دزدیدنش براتون نزنه چون اونجوری کسب نمیمونه که براتون ختم بگیره
کوک : ای عوضی (زیر لب)
لی : چیزی گفتی
کوک: نه
لی : امیدوارم دیگه نبینمتون ، البته شاید تو جهنم ببینمتون
اونا با نفرت سوار ماشین شدن و رفتن
لونا
واقعا دلم میخواد باهمین دستام اون لی عوضی و بزنم بکشمم
یعنی چی قراره بشه
داشتم همینجوری فکر میکردم که لی اومد داخل خونه و
گفت : پاشو برو تو اتاق
سری تکون دادم و رفتم به اتاق ، اتاق بزرگی بود که برام لباس خ*واب هم گذاشته بود
هع فکر کرده میتونی از من برا هوساش استفاده کنه
داشتم موهام باز میکردم که یهو زیپ لباسم کشیده شد و لباس عروس از تنم افتاد
با استرس برگشتم دیدم لی
لونا : عوضی گمشو بیرون (داد)
لی : نچ نچ بیبی امشب قراره...
پریدم وسط حرفش
لونا : ذهن خیال باطن
چه یهو سریع دویدم به ی اتاق دیگه و در و
قفل کردم که یهو.........
حمایت کنیدد💖
شرط ؟
نداره
۱.۵k
۲۲ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.