(...best gambling...)
p5
کوک:او عیبی نداره مطمئنم همه چی درست میشه
یونگی:اتفاقا ا.ت دوست داره
همه اعضا تعجب کردن،ا.ت دوست داره؟ اون کیه؟یونگی از کجا میدونه؟
جین:تو از کجا میدونی؟
ا.ت:من... من دوستی ندارم
یونگی:ما هفت نفر دوستاتیم
ترجیح میدادم چیزی نگم اما شاید شانس اینجوریه نگاهی همشون روم بود چی بلغور کنم
ا.ت:اما... شما... منو نمیشناسین
کوک:درسته نمیشناسیمت، ولی تو توی این دو سه روز شخصیتت رو نشون دادی، اگه ادم خوبی نبودی از ما پذیرایی نمیکردی و با ما درست رفتار نمیکردی
ا.ت:ممنونم(بغض) راستش... پی دی نیم همون دیشب پولم رو به حسابم ریخت، دقیقا ۶ ساعت بعدش که خبر دار شد بهم زنگ زد و گفت پول نمیدم ولی گروگان میگیری؟میخوای نشونت بدم....منم بچهای قمار رو فرستادم زدنش و پولو گرفتم اما....بهتون نگفتم(یه قطره اشک)
جیمین:اوه حتی اگه پی دی نیم هم بگه من از اینجا تکون نمیخورم،ما تازه تورو پیدا کردیم
تهیونگ:راست میگه من تازه یه هم بازی پیدا کردم
کوک:نظرت چیه با من بوکس کار کنی؟
ا.ت:(اشکاش رو پاک کرد و خندید) ممنون ولی من بوکس بلدم
کوک:چییییی!! واقعا؟؟
ا.ت:اره
جیمین:خب دیگه چی بلدی؟ رو کن ببینیم
ات:خب، اشپزی قنادی، کاراته تکواندو بوکس، تیر اندازی با کمان، و حالام که استعداد خوانندگیم کشف شد
جین: بعد میگه هیچی بلد نیستم
نامجون:بچها نظرتون چیه که ا.ت وارد گروه خودمون بشه و بشه عضو هشتم؟
جیهوپ:وای راست میگه به این فکر نکرده بودمم
یونگی:استعدادشم داره میدونم میتونه عضو خوبی برای گروه ما باشه
نامجون:خب ا.ت تو دیگه عضو گروه مایی
ات:ولی...
جین:بهت کمک میکنیم، نگران نباش ما پشتتیم و حمایتت میکنیم
ات: نه نمیخواد اینجا رو ببینید... شما کجایین؟....عمرا پیدینیم به من اعتماد کنه
کوک: ا.ت هیچکس بی نقص نیست زندکی سخته ولی براش بجنگ ما دوست داریم باس باشی
ا.ت: اما....باشه
(یک ماه بعد)
مربی:میتونید برید بچها، فردا همین ساعت میبینمتون
کاراموز ها:ممنون مربی(تعظیم کردن)
ا.ت هم میخواست بره که مربی صداش زد
مربی:ا.ت بیا اینجا کارت دارم
ا.ت:بله بفرمایید
مربی:ا.ت اعضا داخل اتاقت منتظرتن،گفتم بهت بگم تا شوکه نشی
ا.ت:ممنون مربی، با اجازه
ا.ت از اتاق تمرین بیرون اومد و دویید سمت اتاقش،خیلی وقت بود که اعضا رو ندیده بود و خیلی دلتنگشون بود،ا.ت رسید به اتاقش و رفت داخل
ا.ت:اوه سسسلامممممم پسرا،چرا خبر ندادین که میاین
نامجون:سلام ات،گفتیم سوپرایزت کنیم
ا.ت:خوش اومدین،چیزی میخورین بیارم؟
جین:نه ا.ت ممنون، اومدیم حالتو بپرسیم و یکمی خوش بگذرونیم
ا.ت:عالیه خیلی وقته ندیدمتون
جیمین:تمرینات چطوره ا.ت
ا.ت:خوبه بد نیست،دارم... روز به روز پیشرفت میکنم
یونگی:بنظر میاد از چیزی ناراحتی، چیزی شده؟
ا.ت:خب ...
کوک:او عیبی نداره مطمئنم همه چی درست میشه
یونگی:اتفاقا ا.ت دوست داره
همه اعضا تعجب کردن،ا.ت دوست داره؟ اون کیه؟یونگی از کجا میدونه؟
جین:تو از کجا میدونی؟
ا.ت:من... من دوستی ندارم
یونگی:ما هفت نفر دوستاتیم
ترجیح میدادم چیزی نگم اما شاید شانس اینجوریه نگاهی همشون روم بود چی بلغور کنم
ا.ت:اما... شما... منو نمیشناسین
کوک:درسته نمیشناسیمت، ولی تو توی این دو سه روز شخصیتت رو نشون دادی، اگه ادم خوبی نبودی از ما پذیرایی نمیکردی و با ما درست رفتار نمیکردی
ا.ت:ممنونم(بغض) راستش... پی دی نیم همون دیشب پولم رو به حسابم ریخت، دقیقا ۶ ساعت بعدش که خبر دار شد بهم زنگ زد و گفت پول نمیدم ولی گروگان میگیری؟میخوای نشونت بدم....منم بچهای قمار رو فرستادم زدنش و پولو گرفتم اما....بهتون نگفتم(یه قطره اشک)
جیمین:اوه حتی اگه پی دی نیم هم بگه من از اینجا تکون نمیخورم،ما تازه تورو پیدا کردیم
تهیونگ:راست میگه من تازه یه هم بازی پیدا کردم
کوک:نظرت چیه با من بوکس کار کنی؟
ا.ت:(اشکاش رو پاک کرد و خندید) ممنون ولی من بوکس بلدم
کوک:چییییی!! واقعا؟؟
ا.ت:اره
جیمین:خب دیگه چی بلدی؟ رو کن ببینیم
ات:خب، اشپزی قنادی، کاراته تکواندو بوکس، تیر اندازی با کمان، و حالام که استعداد خوانندگیم کشف شد
جین: بعد میگه هیچی بلد نیستم
نامجون:بچها نظرتون چیه که ا.ت وارد گروه خودمون بشه و بشه عضو هشتم؟
جیهوپ:وای راست میگه به این فکر نکرده بودمم
یونگی:استعدادشم داره میدونم میتونه عضو خوبی برای گروه ما باشه
نامجون:خب ا.ت تو دیگه عضو گروه مایی
ات:ولی...
جین:بهت کمک میکنیم، نگران نباش ما پشتتیم و حمایتت میکنیم
ات: نه نمیخواد اینجا رو ببینید... شما کجایین؟....عمرا پیدینیم به من اعتماد کنه
کوک: ا.ت هیچکس بی نقص نیست زندکی سخته ولی براش بجنگ ما دوست داریم باس باشی
ا.ت: اما....باشه
(یک ماه بعد)
مربی:میتونید برید بچها، فردا همین ساعت میبینمتون
کاراموز ها:ممنون مربی(تعظیم کردن)
ا.ت هم میخواست بره که مربی صداش زد
مربی:ا.ت بیا اینجا کارت دارم
ا.ت:بله بفرمایید
مربی:ا.ت اعضا داخل اتاقت منتظرتن،گفتم بهت بگم تا شوکه نشی
ا.ت:ممنون مربی، با اجازه
ا.ت از اتاق تمرین بیرون اومد و دویید سمت اتاقش،خیلی وقت بود که اعضا رو ندیده بود و خیلی دلتنگشون بود،ا.ت رسید به اتاقش و رفت داخل
ا.ت:اوه سسسلامممممم پسرا،چرا خبر ندادین که میاین
نامجون:سلام ات،گفتیم سوپرایزت کنیم
ا.ت:خوش اومدین،چیزی میخورین بیارم؟
جین:نه ا.ت ممنون، اومدیم حالتو بپرسیم و یکمی خوش بگذرونیم
ا.ت:عالیه خیلی وقته ندیدمتون
جیمین:تمرینات چطوره ا.ت
ا.ت:خوبه بد نیست،دارم... روز به روز پیشرفت میکنم
یونگی:بنظر میاد از چیزی ناراحتی، چیزی شده؟
ا.ت:خب ...
۴۹۳
۱۰ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.