half brother part : 29
وقتی که من به طرف ظرف غذام که روی میز مانده بود رفتم فضا قدری سنگین شده بود
برای دقایقی ما با هم حرف نزدیم تا زمانی که من یخ موجود بینمون رو بازهم با صحبتم سکوت رو شکستم
- اونجا روی کانتر آشپزخونه به بسته غذای مخصوص چینی هست اگر گشنته میتونی بخوریش
جونگکوک هنوز عصبی به نظر میرسید و بهم محل نزاشت
به طرف پیشخوان رفت جعبه رو برداشت و اون رو بو کشید
- گرسنه ای ؟ توی قرارت غذا نخوردی؟
او نودل را در دهانش گذاشت و گفت : _ نه
- از دستت ناراحت شد که ولش کردی و اومدی؟
او با دهان پر گفت : _ نه
در حالی که آرنجهایش را به پیشخوان تکیه داده بود، پرسیدم: - اگه غذا نخووردی پس چی کار کردی ؟ یا واقعا میخوام بدونم ؟
_ ام....رایلی میخواست به بولینگ بره
- من فکر کنم که گفتی اسمش کایلیه
_ اوپس
یک نیشخند گناهکارانه و دستپاچه ای زد و گفت : _ اشتباه کردم
مطمئنم نبودم که چه واکنشی نشون بدم چشمامو به سمت اون گردوندم و آخرین نول رو دور چنگالم پیچیدم و گفتم یه فیلمی رو دانلود کردم که خیلی قشنگه اگه دوست داری میتونیم با هم نگاه کنیم.
برای لحظه ای غذا خوردن رو متوقف کرد و بعد فقط به من خیره شد
_ تو چت شده؟
- ببخشید ؟
_ برات مهم نیست که من باهات بد رفتاری میکنم درسته؟ تو هنوز میخوای مثل کنه به من بچسبی؟
احساس میکردم بخار از گوش هام بیرون میزنه و گفتم : - هیچ کس ازت نخواست که به خونه بیای من واقعا داشتم از تنهایی لذت میبردم
_ واقعا ؟ با ویبراتور یا یه همچین چیزی میخواستی روی مبل دراز بکشی
قلبم فرو ریخت ویبراتورم؟!
لعنتی خدای من ویبراتورم
من ویبراتورم رو فراموش کرده بودم بعد از اینکه میز کنار تختم رو تمیز کردم اونو اونجا گذاشتم مدتی ازش استفاده نکرده بودم و کاملا فراموشش کرده بودم اون هم برده بودش
او ادامه داد:
_ هی صورتشو ببین تو تازه متوجه شدی که اون رو از دست دادی تا الان چطور با خودت کنار اومدی شاید با انگشتات کار خودتو میساختی یا شاید هم به طریقه های دیگه
مطمئنم صورتم صدها رنگ عوض کرد
پلک هام پریدن
_ تو دوباره به من چشمک میزنی؟ ببخشید من نمیتونم کمکت کنم اما فکر کنم که امشب به سری فیلمهای متفاوت تری که بیشتر بهش احتیاج داری باید نگاه کنی اگه هم نداری از اون جور فیلمها میتونم بهت قرض بدم خب حالا میتونی از خوشحالی سوت بزنی
حرفهای اون شبش دوباره توی سرم تکرار شد :
_ به خودت احترام بزار
های گایز اینم از پارت جدید لایک و کامنت بزارید حمایت کنید یادتون نره
برای دقایقی ما با هم حرف نزدیم تا زمانی که من یخ موجود بینمون رو بازهم با صحبتم سکوت رو شکستم
- اونجا روی کانتر آشپزخونه به بسته غذای مخصوص چینی هست اگر گشنته میتونی بخوریش
جونگکوک هنوز عصبی به نظر میرسید و بهم محل نزاشت
به طرف پیشخوان رفت جعبه رو برداشت و اون رو بو کشید
- گرسنه ای ؟ توی قرارت غذا نخوردی؟
او نودل را در دهانش گذاشت و گفت : _ نه
- از دستت ناراحت شد که ولش کردی و اومدی؟
او با دهان پر گفت : _ نه
در حالی که آرنجهایش را به پیشخوان تکیه داده بود، پرسیدم: - اگه غذا نخووردی پس چی کار کردی ؟ یا واقعا میخوام بدونم ؟
_ ام....رایلی میخواست به بولینگ بره
- من فکر کنم که گفتی اسمش کایلیه
_ اوپس
یک نیشخند گناهکارانه و دستپاچه ای زد و گفت : _ اشتباه کردم
مطمئنم نبودم که چه واکنشی نشون بدم چشمامو به سمت اون گردوندم و آخرین نول رو دور چنگالم پیچیدم و گفتم یه فیلمی رو دانلود کردم که خیلی قشنگه اگه دوست داری میتونیم با هم نگاه کنیم.
برای لحظه ای غذا خوردن رو متوقف کرد و بعد فقط به من خیره شد
_ تو چت شده؟
- ببخشید ؟
_ برات مهم نیست که من باهات بد رفتاری میکنم درسته؟ تو هنوز میخوای مثل کنه به من بچسبی؟
احساس میکردم بخار از گوش هام بیرون میزنه و گفتم : - هیچ کس ازت نخواست که به خونه بیای من واقعا داشتم از تنهایی لذت میبردم
_ واقعا ؟ با ویبراتور یا یه همچین چیزی میخواستی روی مبل دراز بکشی
قلبم فرو ریخت ویبراتورم؟!
لعنتی خدای من ویبراتورم
من ویبراتورم رو فراموش کرده بودم بعد از اینکه میز کنار تختم رو تمیز کردم اونو اونجا گذاشتم مدتی ازش استفاده نکرده بودم و کاملا فراموشش کرده بودم اون هم برده بودش
او ادامه داد:
_ هی صورتشو ببین تو تازه متوجه شدی که اون رو از دست دادی تا الان چطور با خودت کنار اومدی شاید با انگشتات کار خودتو میساختی یا شاید هم به طریقه های دیگه
مطمئنم صورتم صدها رنگ عوض کرد
پلک هام پریدن
_ تو دوباره به من چشمک میزنی؟ ببخشید من نمیتونم کمکت کنم اما فکر کنم که امشب به سری فیلمهای متفاوت تری که بیشتر بهش احتیاج داری باید نگاه کنی اگه هم نداری از اون جور فیلمها میتونم بهت قرض بدم خب حالا میتونی از خوشحالی سوت بزنی
حرفهای اون شبش دوباره توی سرم تکرار شد :
_ به خودت احترام بزار
های گایز اینم از پارت جدید لایک و کامنت بزارید حمایت کنید یادتون نره
۲.۰k
۱۶ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.