p2
ویو جی هوپ
من مامان و خواهر کوچیکن زندگی میکنم، بابام وقتی من و خواهرم بچه بودیم مرد... درسا و امتحانات به چپمه و همیشه سر کلاس خوابم، تو یه مغازه نودل فروشی کار میکنم با این حال کلی طرفدار دارم تو مدرسه امروز یه دختر جدید داشتیم بر خلاف بقیه دخترا ساکت و آروم بود و از اینکه کنارم میشه خوشحال نشد چقدر رقت انگیز
...
+: کلاس تمومه
جی هوپ: کوچولو اسمت چیه؟
ات: قبلا خودمو معرفی مردم تو خواب بودی
جی هوپ: حالا نمیشه شخصا خودتو معرفی کنی؟
ات: دست از سرم بردارین امسال سال آخریم بزارین به خوبی و خوشی تموم بشه
_: ببین دختر کوچولو تو تازه واردی هنوز هیچی نمیدونی پس از الان بدون ایدل مدرسمون جی هوپ همه دخترا آرزوشونه که چی هوپ بهشون نزدیک بشه یا یه نگاه بهشون بیندازه پس بفهم اگه با کسی حرف زد اون طرف میمیره
ات: به چپم
ویو ات
حوصله دردسر نداشتم باید واسه امتحان ها بخونم پس نباید دعوا کنم اومدم بی محل از نکارشون رد بشم برم سمت سالن غذا خوری که اون پسره جی هوپ مچ دستمو گرفت و کشوند سمت سالن غذا
_: همه آروم جی هوپ میخواد حرف بزنه
جی هوپ: این دختره اسمش ات هست از الان به بعد دشمن منه اینو بدونین
ویو ات
به هر حال من نیاز به دوست نداشتم کلاسا تموم شد رفتم خونه مامان و بابام وایستاده بودن با یه خانوم تقریبا مسن
م/ا: ات این اجوماست حواسش به توعه
ب/ا: و کارات رو کنترل میکنه فهمیدی
ات: بله پدر
ب/ا: اتاقش بغل اتاق توعه حالا هم برو اتاقت معلم خصوصیت منتظره
ات: چشم پدر
من مامان و خواهر کوچیکن زندگی میکنم، بابام وقتی من و خواهرم بچه بودیم مرد... درسا و امتحانات به چپمه و همیشه سر کلاس خوابم، تو یه مغازه نودل فروشی کار میکنم با این حال کلی طرفدار دارم تو مدرسه امروز یه دختر جدید داشتیم بر خلاف بقیه دخترا ساکت و آروم بود و از اینکه کنارم میشه خوشحال نشد چقدر رقت انگیز
...
+: کلاس تمومه
جی هوپ: کوچولو اسمت چیه؟
ات: قبلا خودمو معرفی مردم تو خواب بودی
جی هوپ: حالا نمیشه شخصا خودتو معرفی کنی؟
ات: دست از سرم بردارین امسال سال آخریم بزارین به خوبی و خوشی تموم بشه
_: ببین دختر کوچولو تو تازه واردی هنوز هیچی نمیدونی پس از الان بدون ایدل مدرسمون جی هوپ همه دخترا آرزوشونه که چی هوپ بهشون نزدیک بشه یا یه نگاه بهشون بیندازه پس بفهم اگه با کسی حرف زد اون طرف میمیره
ات: به چپم
ویو ات
حوصله دردسر نداشتم باید واسه امتحان ها بخونم پس نباید دعوا کنم اومدم بی محل از نکارشون رد بشم برم سمت سالن غذا خوری که اون پسره جی هوپ مچ دستمو گرفت و کشوند سمت سالن غذا
_: همه آروم جی هوپ میخواد حرف بزنه
جی هوپ: این دختره اسمش ات هست از الان به بعد دشمن منه اینو بدونین
ویو ات
به هر حال من نیاز به دوست نداشتم کلاسا تموم شد رفتم خونه مامان و بابام وایستاده بودن با یه خانوم تقریبا مسن
م/ا: ات این اجوماست حواسش به توعه
ب/ا: و کارات رو کنترل میکنه فهمیدی
ات: بله پدر
ب/ا: اتاقش بغل اتاق توعه حالا هم برو اتاقت معلم خصوصیت منتظره
ات: چشم پدر
۴.۴k
۲۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.