بی تی اس
بعد خیلی ترسیدیم ولی با اینکه قول داده بودیم به کسی نگیم تصمیم گرفتیم به معلممون خانم زارعپور بگیم خب کسایی که تو این ماجرا بودن کلشون دوستام هستن نازنین.اوا.سنا.غزل.ستایش.یگانه که خود من هستم و یسنا ما تصمیم گرفتیم دست جمعی برای خانم زارعپور ماجرا رو تعریف کنیم
۱.۷k
۲۲ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.