part 22
part 22
لونا
دویدم و رفتم تو ی اتاق که ی دفعه
از ترس جیغ زدم
اون اتاق پر جن*ازه های ل*خت بود
همون جا خشکم زده بود که
لی به زور وارد اتاق شد
و اومد پیشم و دستای کثیفشو رو موهام
کشید و
گفت : پرنسسم ، اگه میخوای مثل اینا
نشی باید باهام راه بیای.
لونا : یع...نی..چی؟
(دوستان عزیز من این نقطه هارو برا عمم
نمیزارم ، نقطه ها نشونه من و من😂🥸)
لی : یعنی اینکه از مقررات
لونا : چ..مقرر..اتی؟
لی :
۱_به جز چشم چیز دیگه ای نمیگی
۲_فکر فرار به سرت نمیزنه
۳_از عمارت بیرون نمیری
۴_با مردای دیگه حرف نمیزنی
شیر فهم شدی ؟
لونا : بله
لی : پس از همین حالا شروع میکنیم
لونا : چی و
لی :کارمون و
لی شروع کرد به بوسیدنم ولی همکاری نکردم که ازم جدا شد و تهدید آمیز
گفت : انگار قوانین و درست نفهمیدی
ها (آخرش با داد)
لونا مجبور شد که همکاری کنه و
اون شب و با عذاب گذروند
لونا
دویدم و رفتم تو ی اتاق که ی دفعه
از ترس جیغ زدم
اون اتاق پر جن*ازه های ل*خت بود
همون جا خشکم زده بود که
لی به زور وارد اتاق شد
و اومد پیشم و دستای کثیفشو رو موهام
کشید و
گفت : پرنسسم ، اگه میخوای مثل اینا
نشی باید باهام راه بیای.
لونا : یع...نی..چی؟
(دوستان عزیز من این نقطه هارو برا عمم
نمیزارم ، نقطه ها نشونه من و من😂🥸)
لی : یعنی اینکه از مقررات
لونا : چ..مقرر..اتی؟
لی :
۱_به جز چشم چیز دیگه ای نمیگی
۲_فکر فرار به سرت نمیزنه
۳_از عمارت بیرون نمیری
۴_با مردای دیگه حرف نمیزنی
شیر فهم شدی ؟
لونا : بله
لی : پس از همین حالا شروع میکنیم
لونا : چی و
لی :کارمون و
لی شروع کرد به بوسیدنم ولی همکاری نکردم که ازم جدا شد و تهدید آمیز
گفت : انگار قوانین و درست نفهمیدی
ها (آخرش با داد)
لونا مجبور شد که همکاری کنه و
اون شب و با عذاب گذروند
۶۵۸
۲۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.