برای زن بودن زیادی قوی بودیم،
برای زن بودن زیادی قویبودیم،
زیادی محکم و نشکن به چشم اومدیم.
زیادی به دیگران نشون دادیم انقدر جسور و شجاع و بی پرواییم که از هیچ چیزی نمیترسیم.
برای زن بودن زیادی روی عشق و محبتی که بی چشم داشت نثار دیگران میکردیم و حتی یک دونه ش رو پس نمیگرفتیم حساب کرده بودیم.
زیادی دنیا رو دستِ کم گرفتیم و هر بار که با شلاق به تن و روحمون میزد و زمین میخوردیم لبخندی میزدیم و از زمین بلند میشدیم و جسورانه در حالی که از درد به خودمون میپیچیدیم میگفتیم:
اصلا هم درد نداشت.
ما زیادی دردهامون رو دست کم گرفتیم
تا اینکه روزیروزگاری درخفا و تنهایی جلوی آینه ایستادیم و از تَرکهایی که برداشته بودیم و چشمهایی که هرآن در حال طوفان و روحی که هرلحظه در حال متلاشی شدن بود ترسیدیم و یک قدم به عقب برگشتیم تا نفس تازه کنیم و اینبار قدمِ بلندتری برداریم تا نشون بدیم اون بالی که به رویاها میدیم رو خودمون میسازیم.
#فرگل_مشتاقی
باید دستان خدا را ببوسم
که احساس به این زیبایی را
در کالبد تو دمیده!
باید حوالی حضورت، بیشتر نفس بکشم
و از لنز چشمانم، بیشتر تماشایت کنم
تا سلولهای جوانی در تمام روح و جسمم تکثیر شود!
تا احساس سرخوشی، در قلبم جاودان بماند...
اصلا باید تو را قاب بگیرم و در گوش خدا بگویم:
«من صاحب قشنگترین قلب جهانم!
وقتی بهترین مخلوق خودت را در آن نشاندی!»
میبوسم دستان خدا را
و برای تمام زندگی های بعدی ام هم
تو را از او میخواهم🖇❤
زیادی محکم و نشکن به چشم اومدیم.
زیادی به دیگران نشون دادیم انقدر جسور و شجاع و بی پرواییم که از هیچ چیزی نمیترسیم.
برای زن بودن زیادی روی عشق و محبتی که بی چشم داشت نثار دیگران میکردیم و حتی یک دونه ش رو پس نمیگرفتیم حساب کرده بودیم.
زیادی دنیا رو دستِ کم گرفتیم و هر بار که با شلاق به تن و روحمون میزد و زمین میخوردیم لبخندی میزدیم و از زمین بلند میشدیم و جسورانه در حالی که از درد به خودمون میپیچیدیم میگفتیم:
اصلا هم درد نداشت.
ما زیادی دردهامون رو دست کم گرفتیم
تا اینکه روزیروزگاری درخفا و تنهایی جلوی آینه ایستادیم و از تَرکهایی که برداشته بودیم و چشمهایی که هرآن در حال طوفان و روحی که هرلحظه در حال متلاشی شدن بود ترسیدیم و یک قدم به عقب برگشتیم تا نفس تازه کنیم و اینبار قدمِ بلندتری برداریم تا نشون بدیم اون بالی که به رویاها میدیم رو خودمون میسازیم.
#فرگل_مشتاقی
باید دستان خدا را ببوسم
که احساس به این زیبایی را
در کالبد تو دمیده!
باید حوالی حضورت، بیشتر نفس بکشم
و از لنز چشمانم، بیشتر تماشایت کنم
تا سلولهای جوانی در تمام روح و جسمم تکثیر شود!
تا احساس سرخوشی، در قلبم جاودان بماند...
اصلا باید تو را قاب بگیرم و در گوش خدا بگویم:
«من صاحب قشنگترین قلب جهانم!
وقتی بهترین مخلوق خودت را در آن نشاندی!»
میبوسم دستان خدا را
و برای تمام زندگی های بعدی ام هم
تو را از او میخواهم🖇❤
۱۱.۱k
۲۳ مهر ۱۴۰۳