و اما یادت نرود عزیزم؛
و اما یادت نرود عزیزم؛
من همیشه شانهام را برای تکیه کردن تو، آغوشم را برای غم ها و خستگی هایت، و چشم هایم را برای خواندن حرف های ناگفته ی نگاهت کنار میگذارم.
یادت نرود؛ هرموقع به دنبال جایی برای گریختن بودی، به من بازگرد. که من وطن تو هستم
من همیشه شانهام را برای تکیه کردن تو، آغوشم را برای غم ها و خستگی هایت، و چشم هایم را برای خواندن حرف های ناگفته ی نگاهت کنار میگذارم.
یادت نرود؛ هرموقع به دنبال جایی برای گریختن بودی، به من بازگرد. که من وطن تو هستم
۱۳.۰k
۰۹ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.