ارنیکا پلرت10
ارسلان:عافرین
نیکا:خودشیرینی نکن
ارسلان:راستی بچهها
دیانا:رفتن بازی شما خیلی لفطش دادین
نیکا:حاضر بودم آقای کاشی طولش داد
ارسلان:خواستم بگیرمش ایندفعه رفت پشت دیانا
خانم فلاحی حالا حالاها باهاتون کار دارم
نیکا:فهمیدم چه گلی به سرم زدم
رفتم بغلش کردن
نیکا:غلط کردن خوبه
ارسلان:هی بد نیس
نیکا:نه دیگه غرورمو له کردم
ارسلان:😅😅
کلی بازی سوار شدیم
متدیا و ارنیکا
نیکا:ارسلاااان
ارسلانم"جانم عزیزم
نیکا:پشمک موخام🥺
ارسلان:باشه
براشپشمک گرفتم
نیکا:آبجی نمیخوای(بچگونه)
دیانا:گرفت پشمکو سمت دهنم منم یه گاز زدم
نیکا:خب بریم پیش بچه ها
متین:بریم
دیانا:بریم
رفتیم پیششتون
محراب:به به عاشقای افسانیمونم که امدن
رضا:اوه چه قاب قشنگین این چهارتا
ارنیکا:بسه رضا محراب:(بارحرص)
محشاد:نیکا بیا میخوایم بادخترا بریم قدم بزنیم
پسرا:تو اینجای به این شلوغی😠
نیکا:خودشیرینی نکن
ارسلان:راستی بچهها
دیانا:رفتن بازی شما خیلی لفطش دادین
نیکا:حاضر بودم آقای کاشی طولش داد
ارسلان:خواستم بگیرمش ایندفعه رفت پشت دیانا
خانم فلاحی حالا حالاها باهاتون کار دارم
نیکا:فهمیدم چه گلی به سرم زدم
رفتم بغلش کردن
نیکا:غلط کردن خوبه
ارسلان:هی بد نیس
نیکا:نه دیگه غرورمو له کردم
ارسلان:😅😅
کلی بازی سوار شدیم
متدیا و ارنیکا
نیکا:ارسلاااان
ارسلانم"جانم عزیزم
نیکا:پشمک موخام🥺
ارسلان:باشه
براشپشمک گرفتم
نیکا:آبجی نمیخوای(بچگونه)
دیانا:گرفت پشمکو سمت دهنم منم یه گاز زدم
نیکا:خب بریم پیش بچه ها
متین:بریم
دیانا:بریم
رفتیم پیششتون
محراب:به به عاشقای افسانیمونم که امدن
رضا:اوه چه قاب قشنگین این چهارتا
ارنیکا:بسه رضا محراب:(بارحرص)
محشاد:نیکا بیا میخوایم بادخترا بریم قدم بزنیم
پسرا:تو اینجای به این شلوغی😠
۱۱.۶k
۰۳ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.