امروز دو مهره و من امروز یعنی امرز معلم تمام احساساتم رو با خاک یکسان کرد
خیلی ناراحت شدم تمام بچه ها داشتن نگام میکردن
بغص داشت گلومو پاره میکرد حتی وقتی معلم پرسید چرا نمیتونی جواب بدی این سوالو من حتی نتوانستم بگم ببخشید ببخشید که نمیتونم
ولی بعد که زنگ خورد سریع رفتم تو دستشویی گریه کردم کل کلاس اومدن دنبالم و دلداری دادن بهم ولی خیلی خیلی احساس بدی دارم
بعد تو زنگ بعدی رفتم به معلم گفتم ببخشید ولی اون کلمه رو نشنیدم اون بهم گفت این هیچ چیزی رو تغییر نمیده و الان از معلمم متنفرم
بغص داشت گلومو پاره میکرد حتی وقتی معلم پرسید چرا نمیتونی جواب بدی این سوالو من حتی نتوانستم بگم ببخشید ببخشید که نمیتونم
ولی بعد که زنگ خورد سریع رفتم تو دستشویی گریه کردم کل کلاس اومدن دنبالم و دلداری دادن بهم ولی خیلی خیلی احساس بدی دارم
بعد تو زنگ بعدی رفتم به معلم گفتم ببخشید ولی اون کلمه رو نشنیدم اون بهم گفت این هیچ چیزی رو تغییر نمیده و الان از معلمم متنفرم
۱.۶k
۰۲ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.