مافیا تهیونگ پارت۲
میخواستم برم که دیدم یهویکی ازاونا گفت:ازجات تکون نخور گفتم باشه گفت اسمت چیه؟گفتم ا/ت هستم گفت منم کیم تهیونگ هستم وبعدرفتم خونه وباخودم فکرکردم که چرااون اسممو پرسید خب ولش کن بخوابم فرداتعطیل بودیم تصمیم گرفتم برم پارک قدم بزنم وآهنگ گوش کنم رفتم پارک هندسوری گذاشتم ومشغول آهنگ گوش کردن شدم یهودیدم یک نفرکه کل لباسش سیاه بودازماشین پیاده شدمیخواستم جیغ بزنم که دیدم جلودهنم روگرفت وگفت اگه صدات دربیادمیکشمت منم از ترس ساکت شدم
ادامه دارد........
ادامه دارد........
۱.۴k
۲۸ آبان ۱۴۰۲