وقتی این ادیت رو زدم یه چیزی ته گلوم احساس کردم
وقتی این ادیت رو زدم یه چیزی ته گلوم احساس کردم
انگار جای خالی اهالی کومسه رو بدجور احساس کردم🥲
اینکه تا همیشه جای خالی کسی رو حس کنی،بزرگترین درد و حسرته💔
این دردیه که عمر چندین بار باهاش مواجه شده:)🥲
خانواده ی ۴ نفری ای که همیشه کنار هم بودن و برای همدیگه چه فداکاری هایی کردن
توی همه ی ناراحتی ها و غصه ها،شادی ها و خنده ها کنار هم بودن.
هیچکدوم نبودن که موفقیت عمر رو ببینن و بهش افتخار کنن.
فکر نمیکردم روزی دلم برای کومسه و اهالیش اینجوری تنگ بشه اما شد:)
…
انگار جای خالی اهالی کومسه رو بدجور احساس کردم🥲
اینکه تا همیشه جای خالی کسی رو حس کنی،بزرگترین درد و حسرته💔
این دردیه که عمر چندین بار باهاش مواجه شده:)🥲
خانواده ی ۴ نفری ای که همیشه کنار هم بودن و برای همدیگه چه فداکاری هایی کردن
توی همه ی ناراحتی ها و غصه ها،شادی ها و خنده ها کنار هم بودن.
هیچکدوم نبودن که موفقیت عمر رو ببینن و بهش افتخار کنن.
فکر نمیکردم روزی دلم برای کومسه و اهالیش اینجوری تنگ بشه اما شد:)
…
۲.۳k
۰۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.