سفرم از بعضی آدم ها بازگشتی ندارد، آدم هایی که با تیشه ی
سفرم از بعضی آدمها بازگشتی ندارد، آدمهایی که با تیشهی خودخواهیشان، کمر به تخریب دیوار اعتمادم بستند و تمام پلهای بازگشت مرا خراب کردند.
سفرم از بعضی آدمها، به هرکجا! بازگشتی نخواهد داشت و من میدانم که نباید بازگردم به جزایری که یکبار توسط آتشفشانی سهمگین، به پایان رسیدهاند و ردی از حیات در آنها نیست. درست شبیه به رابطههای تمام شده. من حرفی ندارم با بعضی آدمها، و رابطه را حرف میسازد. ما به کسانی باز میگردیم که از همصحبتی با آنان لذت میبریم و چیزی شبیه به دیوار حرمت، میانمان فرو نریخته.
میدانی؟ من از بلیتهای یکطرفه و مسیرهای بدون بازگشت حرف میزنم.
سفرم از بعضی آدمها، به هرکجا! بازگشتی نخواهد داشت و من میدانم که نباید بازگردم به جزایری که یکبار توسط آتشفشانی سهمگین، به پایان رسیدهاند و ردی از حیات در آنها نیست. درست شبیه به رابطههای تمام شده. من حرفی ندارم با بعضی آدمها، و رابطه را حرف میسازد. ما به کسانی باز میگردیم که از همصحبتی با آنان لذت میبریم و چیزی شبیه به دیوار حرمت، میانمان فرو نریخته.
میدانی؟ من از بلیتهای یکطرفه و مسیرهای بدون بازگشت حرف میزنم.
۵.۲k
۱۴ بهمن ۱۴۰۱