Willow
پارت۹ فیک درخت بید
ولی خداییی کسی رو دیدین که تو روز ۹ تا پارت بزاره ولی شاید فردا نتونم بزارم
ته ویو
چشمام رو باز کردم دیدم برون از عمارت اتم
یه انرژی کل عمارت بود قرمز بود
صبر نکردم و سریع رفتم تو عمارت دیدم ات روی هواس و از قلبش خون میاد چند بار صداش زدن نمیدونم چرا ولی یک لحظه یادم اومد که بهش گفتم دوسش ندارم تازه فهیدم چه کاری کردم بلند داد زدم نگران شدم نمیدونم چرا من نباید عاشقش بشممممم نهههههه
اتتتتتتتت
اتتتتتتتتتتتتتت صدامو میشنوی دیونههه دوست دارم بعد از چند لحظه دیدم انرژیش سبز شد و افتاد رو زمین بیهوش بود خواستم برم کسی رو خبر کنم که هیچکس بیرون عمارت نبود یهو اون دختره ملورین از پله ها اومد پایین وقتی ات رو دید سمت دوید و داد میزد
مل. عوضییییییی چیکار کردی با ات الان واسه یک هفته اینجا زندانی میشیم
ته . زندانی ینی چی .
مل. ینی اینکه وقتی ات حالش بده هر جای که باشه اون محوطه محاصره میشه از انرژی بد
ته .ینی ما تا یک هفته اینجایییممممممممم ؟.....؟
مل . بله بلطف تو
ته. حاله ات چی اون چرا اینجوریه
مل اون از انرژی دروغ سنج استفاده کرده وقتی بهش گفتی دوسش نداری اینجوری شدههه عوضضضض
چرا دل یه دخترو میشکونییییی هااااااا
ته ویو نمیدونم یلحظه هیچی دست خودم نبود اشکم ریخت رو گونه هام ینی واقعا ات عاشقم بوده
مل . عاره عوضییییییی
ته. حالا چیکار کنیم
مل . وایسا برم کتاب راهنکا رو بخونم
ته. باشه برو
مل ویو
داشتم کتاب رو میخوندم ک نوشته بود
زمانی که لیلی بوسه ای بر مجنون بزند حصار از هم پاره میشود و درد مجنون کم میشود
اوووووو پس ینی تهیونگ باید ات رو ببوسه
تهههههه تهههههه کجایییی
رفتم پایین دیدم تهیونگ نشسته کنار ات و بغض کرده یهو حالت تهوو گرفتم اخههههه الااااننننن؟
با حال بد به تهیونگ گفتم که باید چیکاری کنه و دویدم سمت دستشوییی
ته ویو
حالا که فهمیدم ات دوسم داره منم پاش میمونم حتی اگه کوک بخواد منو بکشه برام مهم نیس
اروم لبمو رو لب ات گذاشتم و مک ارومی زدم
ولی مثل اینکه نشد
دباره اینکارو کردم ولی مک محکم تری زدم بعد جند ثانیه ات چشماشو باز کرد و زخم قلبش خوب شد ولی هنوز محاصره بودیم
ات. چیه چرا اینجاییی
ات. من با قیمت جونم این کارو کردم تا بفهمم دوسم داری یا نه و لی حالا حقیقت معلومه
ته. الان دیگه مطمعن باش دوست دارم
ات ویو
دیگه اون حاله های قرمز رو دور تهیونگ ندیدم و بهش اعتماد کردم
ات . الان میدونم که داری راست میگی
ته . بدون طاقت لباشو بوسیدم و براید بغلش کردم و بردمش تو اتاقش
گذاشتمش روی تخت و بوسیدمش
ته. هنوزم طعم لبت بعد از کلی خون مزه توتفرنگی میده
ات. میخوای مال تو باشه
ته حتما
بچه ها پارت ۱۰ اسمات بزارممم؟؟ جواب بدید
ولی خداییی کسی رو دیدین که تو روز ۹ تا پارت بزاره ولی شاید فردا نتونم بزارم
ته ویو
چشمام رو باز کردم دیدم برون از عمارت اتم
یه انرژی کل عمارت بود قرمز بود
صبر نکردم و سریع رفتم تو عمارت دیدم ات روی هواس و از قلبش خون میاد چند بار صداش زدن نمیدونم چرا ولی یک لحظه یادم اومد که بهش گفتم دوسش ندارم تازه فهیدم چه کاری کردم بلند داد زدم نگران شدم نمیدونم چرا من نباید عاشقش بشممممم نهههههه
اتتتتتتتت
اتتتتتتتتتتتتتت صدامو میشنوی دیونههه دوست دارم بعد از چند لحظه دیدم انرژیش سبز شد و افتاد رو زمین بیهوش بود خواستم برم کسی رو خبر کنم که هیچکس بیرون عمارت نبود یهو اون دختره ملورین از پله ها اومد پایین وقتی ات رو دید سمت دوید و داد میزد
مل. عوضییییییی چیکار کردی با ات الان واسه یک هفته اینجا زندانی میشیم
ته . زندانی ینی چی .
مل. ینی اینکه وقتی ات حالش بده هر جای که باشه اون محوطه محاصره میشه از انرژی بد
ته .ینی ما تا یک هفته اینجایییممممممممم ؟.....؟
مل . بله بلطف تو
ته. حاله ات چی اون چرا اینجوریه
مل اون از انرژی دروغ سنج استفاده کرده وقتی بهش گفتی دوسش نداری اینجوری شدههه عوضضضض
چرا دل یه دخترو میشکونییییی هااااااا
ته ویو نمیدونم یلحظه هیچی دست خودم نبود اشکم ریخت رو گونه هام ینی واقعا ات عاشقم بوده
مل . عاره عوضییییییی
ته. حالا چیکار کنیم
مل . وایسا برم کتاب راهنکا رو بخونم
ته. باشه برو
مل ویو
داشتم کتاب رو میخوندم ک نوشته بود
زمانی که لیلی بوسه ای بر مجنون بزند حصار از هم پاره میشود و درد مجنون کم میشود
اوووووو پس ینی تهیونگ باید ات رو ببوسه
تهههههه تهههههه کجایییی
رفتم پایین دیدم تهیونگ نشسته کنار ات و بغض کرده یهو حالت تهوو گرفتم اخههههه الااااننننن؟
با حال بد به تهیونگ گفتم که باید چیکاری کنه و دویدم سمت دستشوییی
ته ویو
حالا که فهمیدم ات دوسم داره منم پاش میمونم حتی اگه کوک بخواد منو بکشه برام مهم نیس
اروم لبمو رو لب ات گذاشتم و مک ارومی زدم
ولی مثل اینکه نشد
دباره اینکارو کردم ولی مک محکم تری زدم بعد جند ثانیه ات چشماشو باز کرد و زخم قلبش خوب شد ولی هنوز محاصره بودیم
ات. چیه چرا اینجاییی
ات. من با قیمت جونم این کارو کردم تا بفهمم دوسم داری یا نه و لی حالا حقیقت معلومه
ته. الان دیگه مطمعن باش دوست دارم
ات ویو
دیگه اون حاله های قرمز رو دور تهیونگ ندیدم و بهش اعتماد کردم
ات . الان میدونم که داری راست میگی
ته . بدون طاقت لباشو بوسیدم و براید بغلش کردم و بردمش تو اتاقش
گذاشتمش روی تخت و بوسیدمش
ته. هنوزم طعم لبت بعد از کلی خون مزه توتفرنگی میده
ات. میخوای مال تو باشه
ته حتما
بچه ها پارت ۱۰ اسمات بزارممم؟؟ جواب بدید
۱۱.۶k
۱۴ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.