حسرتp1
حسرتp1
______________
سال2019
*چی بادیگاردی که قراره همراهمون بیاد امریکا ی دختره
*جین چرا انقدر تعجب کردی
*اخه هوپی میدونی اینروزا خیلی کسشعر میگن و تهدیدمون میکنن باید یکی کار بلد و قوی پیشمون باشه بعد نه تنها بادیگارد قراره به کار های دیگمون هم برسه
منیجر:جین شی نگران نباشید بادیگاردی که انتخاب کردیم یکی از کاربلد ترین بادیگارد های زنه کمربند سیاه توی بوکس و تکواندو داره و اموزش های پیشرفته برا بادیگاردی دیده پس نگران نباشید
نامجون از فکر درومد و پرسید
*حالا اسمش چیه
منیجر:لی ات 20 سالشه و اینکه فردا قبل از اینکه برین فرودگاه بیاین اینجا اونم قراره بیاد اینجا بعد از اینجا قراره برین
جیمینی که داشت چرت میزد یهو از جاش میپره و میپرسه
*حالا خوشگلم هست؟
جونگ کوک که تا الان مشغول کرم ریختن به یونگی بود هم میگه
*احساس میکنم قرار نیست محل سگ بهمون بده
تهیونگ از اون ورد تایید میکنه
منیجر:اره خوشگله و اینکه نمیدونم محل بده یا نده و اینکه خب دیگه اگه سوالی ندارین پاشین برین خونه وسایلاتونو جمع کنین صبح قراره زود پاشین
_____________________________
*وای دختر قراره بادیگارد اعضای بی تی اس شی(مربی بدنسازی که ات میره زنه و اسمشم یونا)
+فقط 3هفته قراره بادیگاردشون شم
*خب بازم قراره پیششون باشی یادت نره ازشون امضا بگیری برام
+یادم بمونه میگیرم
*بگیریا یا کجا میری
+صبح زود باید باشم و برم کمپانیشون
*اهان خب باشه خدافظ
+خدافظ
ویو ات
نگاهی به ساعت انداختم ۱۱شب بود پس مستقیم رفتم خونه تا رسیدم چمدونمو اماده کردم و لباسایی که قراره واسه فردا بپوشم رو هم اماده کردم و خوابیدم
___________________________
یونگی غمیازه ای از ته دلش کشید و گفت
*کی قراره تموم شه کله صب بودن تو کمپانی
نامجون که پشت سرش داشت از ماشین پیاده میشد گفت
*شاید 20 سال بعد
یونگی اغمی کرد و همه باهم وارد کمپانی شدن و به طبقه ای رفتن که اتاق بی تی اس اونجاش همین که وارد اتاق شدن با قیافه خوابالود منیجر و قیافه پوکر ولی بشدت زیبای بادیگارد جدیدشون روبه رو شدن
که تهیونگ رو به جیمین کرد و گفت
*اره واقعا خوشگله
وقتی همه داشتن با ات اشنا میشدن یکی جلوی در خیره به ات مونده بود اون کسی نبود جزع جونگ کوک
ویو کوک
این دختر منو یاد یکی میندازه....
تا پارت 5 شرطی نیست ولی برای ادامه پارت های بعد لطفا حمایت کنین
#فیک#کوک#وانشات
______________
سال2019
*چی بادیگاردی که قراره همراهمون بیاد امریکا ی دختره
*جین چرا انقدر تعجب کردی
*اخه هوپی میدونی اینروزا خیلی کسشعر میگن و تهدیدمون میکنن باید یکی کار بلد و قوی پیشمون باشه بعد نه تنها بادیگارد قراره به کار های دیگمون هم برسه
منیجر:جین شی نگران نباشید بادیگاردی که انتخاب کردیم یکی از کاربلد ترین بادیگارد های زنه کمربند سیاه توی بوکس و تکواندو داره و اموزش های پیشرفته برا بادیگاردی دیده پس نگران نباشید
نامجون از فکر درومد و پرسید
*حالا اسمش چیه
منیجر:لی ات 20 سالشه و اینکه فردا قبل از اینکه برین فرودگاه بیاین اینجا اونم قراره بیاد اینجا بعد از اینجا قراره برین
جیمینی که داشت چرت میزد یهو از جاش میپره و میپرسه
*حالا خوشگلم هست؟
جونگ کوک که تا الان مشغول کرم ریختن به یونگی بود هم میگه
*احساس میکنم قرار نیست محل سگ بهمون بده
تهیونگ از اون ورد تایید میکنه
منیجر:اره خوشگله و اینکه نمیدونم محل بده یا نده و اینکه خب دیگه اگه سوالی ندارین پاشین برین خونه وسایلاتونو جمع کنین صبح قراره زود پاشین
_____________________________
*وای دختر قراره بادیگارد اعضای بی تی اس شی(مربی بدنسازی که ات میره زنه و اسمشم یونا)
+فقط 3هفته قراره بادیگاردشون شم
*خب بازم قراره پیششون باشی یادت نره ازشون امضا بگیری برام
+یادم بمونه میگیرم
*بگیریا یا کجا میری
+صبح زود باید باشم و برم کمپانیشون
*اهان خب باشه خدافظ
+خدافظ
ویو ات
نگاهی به ساعت انداختم ۱۱شب بود پس مستقیم رفتم خونه تا رسیدم چمدونمو اماده کردم و لباسایی که قراره واسه فردا بپوشم رو هم اماده کردم و خوابیدم
___________________________
یونگی غمیازه ای از ته دلش کشید و گفت
*کی قراره تموم شه کله صب بودن تو کمپانی
نامجون که پشت سرش داشت از ماشین پیاده میشد گفت
*شاید 20 سال بعد
یونگی اغمی کرد و همه باهم وارد کمپانی شدن و به طبقه ای رفتن که اتاق بی تی اس اونجاش همین که وارد اتاق شدن با قیافه خوابالود منیجر و قیافه پوکر ولی بشدت زیبای بادیگارد جدیدشون روبه رو شدن
که تهیونگ رو به جیمین کرد و گفت
*اره واقعا خوشگله
وقتی همه داشتن با ات اشنا میشدن یکی جلوی در خیره به ات مونده بود اون کسی نبود جزع جونگ کوک
ویو کوک
این دختر منو یاد یکی میندازه....
تا پارت 5 شرطی نیست ولی برای ادامه پارت های بعد لطفا حمایت کنین
#فیک#کوک#وانشات
۶۰۲
۱۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.