(کپی راضی نیستم)
p3
ات سعی میکنه پاهاش رو ببنده،جئون سریع رانهاش رو میگیره و از هم باز میکنه جئون: احمق کوچولو...ببین چطوری برام خیس شدی! حالا میخوای طوری رفتار کنی که انگار خوشت نمیاد؟ ها!! جئون پو/صی ات رو سریع تر میمالد،ات از این حس ناله میکنه و به صندلی تکیه میده و به شدت نفس میکشه
ات: بس کن
جئون: چرا؟! وقتی داری ازش لذت میبری کوچولو!
ات دیگه نمیتونست مقاومت کنه سرنوشت رو میپذیره پاهاش رو باز تر میکنه و از حس لمس جونگ کوک ناله میکنم
ات: اح...مم... جئون جونگ کوک به صورت ات نگاه میکنه و پورخند میزنه انگشت اش را وارد ات میکنه و داخل و خارج میکنه،ات ناله بلندی میکنه،بخاطر طناب ها نمیتوانست تکان بخوره فقط پاهاش رو باز تر میکنه جئون: اوه بچ کوچولو...
حمایت کنید ♡
نظرتون برام مهمه 🙂❤️🩹
ات سعی میکنه پاهاش رو ببنده،جئون سریع رانهاش رو میگیره و از هم باز میکنه جئون: احمق کوچولو...ببین چطوری برام خیس شدی! حالا میخوای طوری رفتار کنی که انگار خوشت نمیاد؟ ها!! جئون پو/صی ات رو سریع تر میمالد،ات از این حس ناله میکنه و به صندلی تکیه میده و به شدت نفس میکشه
ات: بس کن
جئون: چرا؟! وقتی داری ازش لذت میبری کوچولو!
ات دیگه نمیتونست مقاومت کنه سرنوشت رو میپذیره پاهاش رو باز تر میکنه و از حس لمس جونگ کوک ناله میکنم
ات: اح...مم... جئون جونگ کوک به صورت ات نگاه میکنه و پورخند میزنه انگشت اش را وارد ات میکنه و داخل و خارج میکنه،ات ناله بلندی میکنه،بخاطر طناب ها نمیتوانست تکان بخوره فقط پاهاش رو باز تر میکنه جئون: اوه بچ کوچولو...
حمایت کنید ♡
نظرتون برام مهمه 🙂❤️🩹
۴.۹k
۲۰ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.