p5
جی وو: اوپا اومدی
ات: اوپا؟
جی وو: اره... هیچ کس نمیدونه به کسی نگو چون ازم میخوان شماره هوپی رو بهشون بدم
ات: اها اره داداشت معروفه
جی وو: میشناسیش؟
ات: هم کسایمه
جی وو: پس اون دختره تو سالن غذا خوری تو بودی که اوپا اذیتت کرد؟ اوپا یه بار دیگه اذیتش کنی هر چی اتو ازت دارم تو صفحه مجازی مدرسه پخش میکنم
جی هوپ: اکی فهمیدم به خاطر اینکه دوستته و کمکت کرده کاریش ندارم
ات: وای کلاسم دیر شد خداحافظ
ات رفت
جی وو: زن داداشمو پیدا کردم
جی هوپ: چی میگی با خودت... پات بهتره
جی وو: اره اگه ات نبود سوختگی پیدا میکردم
ات: اوپا؟
جی وو: اره... هیچ کس نمیدونه به کسی نگو چون ازم میخوان شماره هوپی رو بهشون بدم
ات: اها اره داداشت معروفه
جی وو: میشناسیش؟
ات: هم کسایمه
جی وو: پس اون دختره تو سالن غذا خوری تو بودی که اوپا اذیتت کرد؟ اوپا یه بار دیگه اذیتش کنی هر چی اتو ازت دارم تو صفحه مجازی مدرسه پخش میکنم
جی هوپ: اکی فهمیدم به خاطر اینکه دوستته و کمکت کرده کاریش ندارم
ات: وای کلاسم دیر شد خداحافظ
ات رفت
جی وو: زن داداشمو پیدا کردم
جی هوپ: چی میگی با خودت... پات بهتره
جی وو: اره اگه ات نبود سوختگی پیدا میکردم
۵.۸k
۳۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.