نهنگی؛
نهنگی؛
قوعی؛
تو عجیبی؛
یه کسی عین خودم!
میدونی؟!
خب هیچوقت فکر نمیکردم که
یه کسی باشه اینهمه شبیه من...
با دردای یکی؛
با زخمای یکی؛
شاید با روح یکی؛
اما دو جسم متفاوت...
نمیدونم باید چی صدات کنم؟!
در کل فقط میدونم میتونم
که حست کنم
عجیبه ولی شدنیه؛
چهار ماه نشد که میشناسمت
ولی تو برام خوبی؛
هر چند حرف پشتت زیاده؛
هر چند قضاوتت میکنن؛
ولی تو اونی نیستی که میگن؛
فرق داری...
پر از محبتی،
پر از عشقی،
و چقدر میتونم
دوستت داشته باشم
و بهت افتخارکنم!
قوعی؛
تو عجیبی؛
یه کسی عین خودم!
میدونی؟!
خب هیچوقت فکر نمیکردم که
یه کسی باشه اینهمه شبیه من...
با دردای یکی؛
با زخمای یکی؛
شاید با روح یکی؛
اما دو جسم متفاوت...
نمیدونم باید چی صدات کنم؟!
در کل فقط میدونم میتونم
که حست کنم
عجیبه ولی شدنیه؛
چهار ماه نشد که میشناسمت
ولی تو برام خوبی؛
هر چند حرف پشتت زیاده؛
هر چند قضاوتت میکنن؛
ولی تو اونی نیستی که میگن؛
فرق داری...
پر از محبتی،
پر از عشقی،
و چقدر میتونم
دوستت داشته باشم
و بهت افتخارکنم!
۳.۷k
۰۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.