پارت۳۴
ا:اها باش
ال:عه نینو
ن:😹
بعد از رسیدن
اززبون مرینت
رفتم کنار دریا فکر کنم مامانم راست می گفت انسانا قلب ندارن بغضم ترکید و شروع کردم به گریه کردن که یهو صدایی اومد برگشتم بچه ها رو دیدم
ال:مری و مرینت رو بغل کرد
ا:مرینت خوبی؟
م:...😑
ن:مرینت چی شده؟
م:از اقا بپرس😒
ا:اما من هیچی نمی دونم
م:خودتو به اون راه نزن
ال:مری به من بگو چی شده
مرینت همه چیزو در گوش الیا گفت
ال:ادرین این کارا از تو بعیده
ن:چیشده
و الیا در گوش نینو ماجرارو گفت
ن:اما ادرین از این کارا نمی کنه
م:حالا که کرده
ا:من اینجا هیچی نمی دونم یکی به من بگه چیشده
ال:خسته نشی که نمی دونی
ا:چرا اینا باهام لجن
ادامه داره😘
ال:عه نینو
ن:😹
بعد از رسیدن
اززبون مرینت
رفتم کنار دریا فکر کنم مامانم راست می گفت انسانا قلب ندارن بغضم ترکید و شروع کردم به گریه کردن که یهو صدایی اومد برگشتم بچه ها رو دیدم
ال:مری و مرینت رو بغل کرد
ا:مرینت خوبی؟
م:...😑
ن:مرینت چی شده؟
م:از اقا بپرس😒
ا:اما من هیچی نمی دونم
م:خودتو به اون راه نزن
ال:مری به من بگو چی شده
مرینت همه چیزو در گوش الیا گفت
ال:ادرین این کارا از تو بعیده
ن:چیشده
و الیا در گوش نینو ماجرارو گفت
ن:اما ادرین از این کارا نمی کنه
م:حالا که کرده
ا:من اینجا هیچی نمی دونم یکی به من بگه چیشده
ال:خسته نشی که نمی دونی
ا:چرا اینا باهام لجن
ادامه داره😘
۹.۰k
۰۲ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.