سرطان داد به این قصه ی تلخم پایان
سرطان داد به این قصه ی تلخم پایان
مثل تو زده ی عقرب صفتی در آبان
سرطان داد به نیش تو یک پاسخ تلخ
درد مانده است به هرجای تنم بی درمان
مرده ام زودتر از آنچه گمانش بکنی
رفتنت کشت مرا زودتر از هر سرطان
بسکه خالیست در اعماق دلم از امید
یخ زده هرنفسم تا سر انگشتان
من که یک لحظه هم از یاد تو غافل نشدم
مثل آن مرغ که جان میکند اندر زندان
ازمن روبه خموشی فقط یک نکته بدان
درد بر درد کسی دیگر از این پس ترسان 💔💔💔💔💔💔
مثل تو زده ی عقرب صفتی در آبان
سرطان داد به نیش تو یک پاسخ تلخ
درد مانده است به هرجای تنم بی درمان
مرده ام زودتر از آنچه گمانش بکنی
رفتنت کشت مرا زودتر از هر سرطان
بسکه خالیست در اعماق دلم از امید
یخ زده هرنفسم تا سر انگشتان
من که یک لحظه هم از یاد تو غافل نشدم
مثل آن مرغ که جان میکند اندر زندان
ازمن روبه خموشی فقط یک نکته بدان
درد بر درد کسی دیگر از این پس ترسان 💔💔💔💔💔💔
۴.۳k
۰۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.