دخترک روی لبه ی پشت بوم واستاده بود و با گریه داشت با پسر
دخترک روی لبه ی پشت بوم واستاده بود و با گریه داشت با پسرک حرف میزد*
آنیا: من واست چی کم گذاشتمممم هانسن من دیوانه وار عاشقت بودم ولی تو چی؟..تو چی ها..تو بهم خیانت کردی
جیهوپ: تو اشتباه برداشت کردی...اون دختره ی نفهم بهش گفتم برام قهوه بیاره منم سرم تو کاغذای بود گه منو بوسید و شما اومدین..اگه یه چند دقیقه هم میموندیم میدیدی که اخراجش کردم
آنیا: ولی من خسته شدم...طاقت ندارم از بچگی هیچ دوستی نداشتم هیچ کس باهام نبود همش خودم بودم..منم دوست میخوام..میدونم دوسم دادی و واقعا هم بهم خیانت نکردی..ولی...ولی) بغض)..من خسته شدم...دارم دیونه میشم( گریه) دیگه حدم تموم شد هی میگفتم که تو این دنیا یکی بهم نیاز داره..غیر از تو ولی بی فایده بود..منن..من خیلی خستم....میخوام استراحت کنم..
جیهوپ: مگه من امیدت نبودم ها..مگه من عشق زتدیگت نیستم تو به هیچکس نیازی نداری اونا به تو نیاز دارن به قول ته نداشتن دوست بهتر از داشتن دشمنه درضمن مگه اعضا دوستات نیستن...من..من دوست دارم نمیخوام از دستت بدم..
دخترک دوید و پرید تو بغل پسرک وبا گریه لب هایش را میبوسید و پسرک هم همراهی میکرد...
پایان:)
آنیا: من واست چی کم گذاشتمممم هانسن من دیوانه وار عاشقت بودم ولی تو چی؟..تو چی ها..تو بهم خیانت کردی
جیهوپ: تو اشتباه برداشت کردی...اون دختره ی نفهم بهش گفتم برام قهوه بیاره منم سرم تو کاغذای بود گه منو بوسید و شما اومدین..اگه یه چند دقیقه هم میموندیم میدیدی که اخراجش کردم
آنیا: ولی من خسته شدم...طاقت ندارم از بچگی هیچ دوستی نداشتم هیچ کس باهام نبود همش خودم بودم..منم دوست میخوام..میدونم دوسم دادی و واقعا هم بهم خیانت نکردی..ولی...ولی) بغض)..من خسته شدم...دارم دیونه میشم( گریه) دیگه حدم تموم شد هی میگفتم که تو این دنیا یکی بهم نیاز داره..غیر از تو ولی بی فایده بود..منن..من خیلی خستم....میخوام استراحت کنم..
جیهوپ: مگه من امیدت نبودم ها..مگه من عشق زتدیگت نیستم تو به هیچکس نیازی نداری اونا به تو نیاز دارن به قول ته نداشتن دوست بهتر از داشتن دشمنه درضمن مگه اعضا دوستات نیستن...من..من دوست دارم نمیخوام از دستت بدم..
دخترک دوید و پرید تو بغل پسرک وبا گریه لب هایش را میبوسید و پسرک هم همراهی میکرد...
پایان:)
۳۱.۷k
۰۸ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.