مافیای من 🖤🍷
مافیا پارت ۲
چند دقیقه بعد
ات مجبور شد برگشت خانه وقتی درو باز کرد دید خواهرش افتاده زمین دستاش زخمی هس معلومه شلاق خورده جمین هم اون ور نشسته
ات : معلومههه چیکر کردی ( باداد )
جیمین : باهات شوخی نداشتم
ات رفت پیش خوارهش
ات : چالیون منو ببخش ( با گریه
چالیون : ات گریه نکن تروخدا هرچی بگن عمل کن نمی خواهم این طوری بشی ( با گریه )
ات : خواهر 😭
چالیون :😭خواهر جونم گریه نکن
همو بغل کردن
جمینی : بسه بلند شو
ات بلند شد ت وماشین نشیتن
جیمین و ات پشت نشسته بود
ات داشت گریه می کرد بی صدا
جیمین هم دلش می سوخت ولی زیاد نشون نداد
جیمین : باید تنبیه شی به حرفم گوش ندادی
ات : چی می خواهی چیکار کنی
جیمین : شب می فهمی برده کوجلو
ات ویو
رسیدیم
خونه خیلی بزرگ بود خونه نبود قصر بود وارد خونه شدیم همه جا مر خدمتکار بود که
جیمین : دید زدنت تمام شد بیا اتاق
ات : چشم
ات رفت اتاق و چیز شددد داا
شب شد
سانسور شد
صبح شد
ات ویو
صبح با درد شدی بیدر شدم
صبح با دردی بیدار شدم از تخت پایین امدم یهو دلم تیر کشید افتادم زمین و بی اختیار اه کشیدم
ات : ایییییی
جیمین ویو
کوک رووگعته بودم بیاد خانه مون تا لاهم بریم شرکت
داشتیم با کوک صبحانه می خوردیم بریم شرکت که یهو کسی ایی کشید
کوک : صدای کیه
جیمین : دیروز معاملش کردم اونه
حمینی و کوک رفتن بالا و دیدن ات افتاده روی زمین
جیمین : حالت خوبه
ات : ایبیبیی همش کار توعههه
جیمین : به حرفم گوش میدادی منم ارم مب کردم
کوک : جیمین تو اینم کردی
جیمین ارم در گوش کوک گفت
جیمین : انصافن خیلی خوش اتدام هس
کوک : حالتون خوبه
ات : تو کی هستی
کوک : دوست جیمین
ات : تو هم مثل همونی
جیمین رفت پایین با یک شربت برگشت
و قاشق برداشت تا به ات بده
جیمین : بیا اینو بخور حالت خوب مبشه
ات : دقیقا فازت چیه خودت این درد رو درست می کنی بعدش میره برام داره میاره نمی خورم
جیمین : لجباز بخور میگم
ات : نمی خورممم اییییی
حیمین : دیدی حالت بد میشع بخور
ات : از کجا معلوم سم نیس
جیمین : بابات انقدر پول دادم بعدش سم بریزم
بخور
ات اونو خورد ( شربتتتت رووووو )))**
ات : ای چه بد مزه هس
جیمین : لوس خانم باسد ۳ قاشق بخوری زو باش بخور
ات : نمی خوام
جیمین با زور به ات داد
و اما کوک 😐😶
جیمین : دیدی چیزی نشد
ات شروع کرد به گریه کردن
ات : چرا این طوری کردی هان هق هق هق منو هرزه کردی باکره گیم رو از دست دادم الانم تمام بدنم درد می کنه کس دیگه نبود ( با گریه و داد )
جیمین : من هر کاری دلم بخواهد می کنم لازم نیس برای توعه دلییل بیارن
ات : چرا مننننن
جیمین : خیلی خوشگل و خوش اندامی
ات : خاک تو سرم من با گریهههه
کوک : جیمین برو بیرون من ارمش می کنم
ات : یکی از یکی بد تر می خواد منو ارم می کنه
جیمین رفت بیرون
کوک : می خواهی دوش بگیری شاید حالت بهتر شد
ات : نمی خوام
کوک ات رو داگی استیال برداشت
ات : ولم کنننن کجا میبری منوووو
کوک : چه سبکی وزنت چنده
ات : جواب منو بده منو کجا میبری
کوک : بچه جون یک دقیقه چیزی نگو
کوک : وای جیمین راس می کفت خیلی خوش اندانی
ات : اییی ولممممم کن کمکککککککککک
کوک : نترس نمی خوام بکنتمت من خودم دوس دختر دارم
کوک ات رو گذاشت تو وان
و شیر رو باز کرد
کوک : افرین اینجا بشین حمام کن
کوک رفت بیرون
چند دقیقه بعد
ات مجبور شد برگشت خانه وقتی درو باز کرد دید خواهرش افتاده زمین دستاش زخمی هس معلومه شلاق خورده جمین هم اون ور نشسته
ات : معلومههه چیکر کردی ( باداد )
جیمین : باهات شوخی نداشتم
ات رفت پیش خوارهش
ات : چالیون منو ببخش ( با گریه
چالیون : ات گریه نکن تروخدا هرچی بگن عمل کن نمی خواهم این طوری بشی ( با گریه )
ات : خواهر 😭
چالیون :😭خواهر جونم گریه نکن
همو بغل کردن
جمینی : بسه بلند شو
ات بلند شد ت وماشین نشیتن
جیمین و ات پشت نشسته بود
ات داشت گریه می کرد بی صدا
جیمین هم دلش می سوخت ولی زیاد نشون نداد
جیمین : باید تنبیه شی به حرفم گوش ندادی
ات : چی می خواهی چیکار کنی
جیمین : شب می فهمی برده کوجلو
ات ویو
رسیدیم
خونه خیلی بزرگ بود خونه نبود قصر بود وارد خونه شدیم همه جا مر خدمتکار بود که
جیمین : دید زدنت تمام شد بیا اتاق
ات : چشم
ات رفت اتاق و چیز شددد داا
شب شد
سانسور شد
صبح شد
ات ویو
صبح با درد شدی بیدر شدم
صبح با دردی بیدار شدم از تخت پایین امدم یهو دلم تیر کشید افتادم زمین و بی اختیار اه کشیدم
ات : ایییییی
جیمین ویو
کوک رووگعته بودم بیاد خانه مون تا لاهم بریم شرکت
داشتیم با کوک صبحانه می خوردیم بریم شرکت که یهو کسی ایی کشید
کوک : صدای کیه
جیمین : دیروز معاملش کردم اونه
حمینی و کوک رفتن بالا و دیدن ات افتاده روی زمین
جیمین : حالت خوبه
ات : ایبیبیی همش کار توعههه
جیمین : به حرفم گوش میدادی منم ارم مب کردم
کوک : جیمین تو اینم کردی
جیمین ارم در گوش کوک گفت
جیمین : انصافن خیلی خوش اتدام هس
کوک : حالتون خوبه
ات : تو کی هستی
کوک : دوست جیمین
ات : تو هم مثل همونی
جیمین رفت پایین با یک شربت برگشت
و قاشق برداشت تا به ات بده
جیمین : بیا اینو بخور حالت خوب مبشه
ات : دقیقا فازت چیه خودت این درد رو درست می کنی بعدش میره برام داره میاره نمی خورم
جیمین : لجباز بخور میگم
ات : نمی خورممم اییییی
حیمین : دیدی حالت بد میشع بخور
ات : از کجا معلوم سم نیس
جیمین : بابات انقدر پول دادم بعدش سم بریزم
بخور
ات اونو خورد ( شربتتتت رووووو )))**
ات : ای چه بد مزه هس
جیمین : لوس خانم باسد ۳ قاشق بخوری زو باش بخور
ات : نمی خوام
جیمین با زور به ات داد
و اما کوک 😐😶
جیمین : دیدی چیزی نشد
ات شروع کرد به گریه کردن
ات : چرا این طوری کردی هان هق هق هق منو هرزه کردی باکره گیم رو از دست دادم الانم تمام بدنم درد می کنه کس دیگه نبود ( با گریه و داد )
جیمین : من هر کاری دلم بخواهد می کنم لازم نیس برای توعه دلییل بیارن
ات : چرا مننننن
جیمین : خیلی خوشگل و خوش اندامی
ات : خاک تو سرم من با گریهههه
کوک : جیمین برو بیرون من ارمش می کنم
ات : یکی از یکی بد تر می خواد منو ارم می کنه
جیمین رفت بیرون
کوک : می خواهی دوش بگیری شاید حالت بهتر شد
ات : نمی خوام
کوک ات رو داگی استیال برداشت
ات : ولم کنننن کجا میبری منوووو
کوک : چه سبکی وزنت چنده
ات : جواب منو بده منو کجا میبری
کوک : بچه جون یک دقیقه چیزی نگو
کوک : وای جیمین راس می کفت خیلی خوش اندانی
ات : اییی ولممممم کن کمکککککککککک
کوک : نترس نمی خوام بکنتمت من خودم دوس دختر دارم
کوک ات رو گذاشت تو وان
و شیر رو باز کرد
کوک : افرین اینجا بشین حمام کن
کوک رفت بیرون
۳۸.۵k
۱۱ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.