"کیم تهیونگ ،مارسی"
"کیمتهیونگ،مارسی"
آسمان مارسی برای ما نبود ژنرال ؛
شب های زیادی بی تو زیر آن قدم زدم ،
ستاره هایش دیگر درخشان نبود .
چطور میشد در مقابل چشمان تو درخشان باشند ؟
امروز همان روزیست که من
محو آن چشمان تیله ای و سیاهت شدم .
ژنرالِ من ؛
من تو را در خاطراتم هم گم کردم ؛
همانطور که خدای مسیح تو را از مسیر زندگیم پاک کرد ،
از او میخواهم خاطراتمان را نیز از این جهان پاک کند .
شاید در جهانی دیگر ،
خدای مسیح من را لایق عشقت بداند .
دزیره
آسمان مارسی برای ما نبود ژنرال ؛
شب های زیادی بی تو زیر آن قدم زدم ،
ستاره هایش دیگر درخشان نبود .
چطور میشد در مقابل چشمان تو درخشان باشند ؟
امروز همان روزیست که من
محو آن چشمان تیله ای و سیاهت شدم .
ژنرالِ من ؛
من تو را در خاطراتم هم گم کردم ؛
همانطور که خدای مسیح تو را از مسیر زندگیم پاک کرد ،
از او میخواهم خاطراتمان را نیز از این جهان پاک کند .
شاید در جهانی دیگر ،
خدای مسیح من را لایق عشقت بداند .
دزیره
۸.۸k
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.